داشتم از علاقه ام میگفتم
داشتم از علاقه ام میگفتم
حرفم را قطع کرد
گفت من یکی را دوست دارم که مرا دوست ندارد
گفتم من هم...
گفت تا ابد دوستش خواهد داشت
با ترس دستش را گرفتم
گفتم من هم...
دستم را رها کرد
کنارم بود اما سهم من نه.
یادم رفته بود که زندگی همین است
من با عشق کسی دیگر
و عشق من با دیگری
این تنها وجه اشتراکمان بود.
(دست نوشته های بی مخاطب من مریم بانو)
حرفم را قطع کرد
گفت من یکی را دوست دارم که مرا دوست ندارد
گفتم من هم...
گفت تا ابد دوستش خواهد داشت
با ترس دستش را گرفتم
گفتم من هم...
دستم را رها کرد
کنارم بود اما سهم من نه.
یادم رفته بود که زندگی همین است
من با عشق کسی دیگر
و عشق من با دیگری
این تنها وجه اشتراکمان بود.
(دست نوشته های بی مخاطب من مریم بانو)
۳۵۴
۱۷ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.