این غافل ای عمر

این غافل ای عمر
چه یواش و با سکوت هی می گذره
دریا هم با شرنگ شرنگ هرچند
اینم داره می گذره
یارم غم فردای رغیب ام چه خوری
نشمار پیاله رو که شب هم
تندوتیز می گذره
🖐️
دیدگاه ها (۰)

من از درس تو جدادربه‌در در کوه بودمشب تا صبح من ناله کنم در ...

مردم ام زنده باشندنبینند روی خاری آمده ام کناره سیل می کردم ...

و باز صدای رد اسب های عثمانیتیمور رو هم بیدار کرد💔

چکر اوردیم شهرلرمنیچه دربه‌در لرم چهار طرف ام با خبر یاشاسین...

سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست # در میان این و آن فرص...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭² وارد شدیم و همینجوری داشتیم میرفتی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط