و باز

و باز
صدای رد اسب های عثمانی
تیمور رو هم بیدار کرد
💔
دیدگاه ها (۰)

این غافل ای عمر چه یواش و با سکوت هی می گذرهدریا هم با شرنگ ...

من از درس تو جدادربه‌در در کوه بودمشب تا صبح من ناله کنم در ...

چکر اوردیم شهرلرمنیچه دربه‌در لرم چهار طرف ام با خبر یاشاسین...

زیبا هستی بپوش چادر سیاه راکه به تهمت می کشی عاشق تو مارا🕊️ع...

سیاسی اجتماعی

داستان پر فراز و نشیب امپراطوری عثمانی! چطور قرارداد سایس پی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط