بخند کودک همسایه

بخند کودکِ همسایه...
من اندوه‌های زیادی را دیدم
که سر پیچِ همین خیابان
چشم انتظارِ بزرگ‌سالی تو هستند...
دیدگاه ها (۴)

زندگی...حسرتِ یک شادیِ معمولی بود...#حامد_ابراهیم‌پور

به قهوه خانه رفتمتا فراموش کنم عشقمان راو دفن کنماندوهِ خود ...

جانم فدای ِ تو آن دم که پُرسَمتکاین چیست؟مویِ بافته ؟گویی که...

سخن چو می‌گویی،آفتاب بر می‌آید،و می‌پذیرم منکه هیچ زشت و درو...

یکی اینجا زیادی بزرگ شده!🥺 تو هرکاری بود واقعا از صاحب ویدیو...

وقتی هایدی نفسش رو حبس کنه

بنام خدایی که جان آفرید. 6 آذر... روزی که تو متولد شدی تا بد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط