قهر چشمانت دلم را تکه تکه می کند

قهر  چشمانت  دلم  را  تکّه  تکّه  می کند
گر  نباشی  در وجودم  درد  چکّه می کند

سر بچرخان با دلم حرفی بزن ای مونسم
چون بخندی خنده ات بازار سکّه می کند

دست خود را روی قلب من بزارو گوش کن
عشق من را با تمام جانِ خود، تو نوش کن

سرنوشتت را به  نام ِ من  بزن جشنی بگیر
این رقیبان  را چُنان دیوانگان مدهوش کن

جان بگیر و جانِ من را پیشِ خود در بند کن
بهترینم.... نازنینم.... تا  ابد ای.... آخرین

آشتی  کن  با  دلِ  من  ای  طبیبم  ای  دوا
حال من را  خوب کن با یک نگاهت ای شفا

من  خریدارم  اگر نازی  هنوزم مانده است
قهر  چشمانت  دلم  را  کُشت  ای  نازک ادا

#ستایش_قلب_سربی
#دلنوشته #خاص #دلتنگی
#شعروادبیات #عاشقانه
#عاشقانه_ها
دیدگاه ها (۰)

 ‌ ‍ ‌ ‌ ‌ **ایستادم روبرویت       تا تماشایت ڪنم          ...

دلم چیزی نمی خواهد      به جز دیوانه اٺ بودن ،              ...

میگن فقط یک نفر میتونه بینهایت عذابت بدهاونم همون کسیه که تو...

تکیه کردم بر وفای او، غلط کردم، غلطباختم جان در هوای او، غلط...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط