دارم فکر میکنم یه روزی تو یه سال نه چندان دور

دارم فکر میکنم یه روزی تو یه سال نه چندان دور
میشینیم به تماشای این روزا و شبایی که مثل برق و باد گذشت.
به روزایی که قضاوت کردیم
دروغ گفتیم
تهمت زدیم
دل شکوندیم
حتی به شب هایی که بخشیدیم محبت کردیم شکستیم موندیم رسیدیم و دوباره بلند شدیم.
دارم فکر میکنم یه روز میشینیم زیر همون آسمون،
کنار همین زندگی، به تماشای روزا و شبایی که هرلحظه ش ارزش شکستن و دلخوری هارو نداشت.
هر روزش تاب تحمل اونهمه بی مهری و اضطراب و نداشت.
دارم فکر میکنم یه روز به داشته هایی که قدر ندونستیم و به راحتی از دستش دادیم غبطه میخوریم ...


دیدگاه ها (۱)

با بعضی‌ها حال آدم یک جوری میشود؛یک جورِخوب!از آن خوب‌هایی ک...

دوستان عزیزم هم از برنامه لنز ایرانسل میتونید تماشا کنید هم ...

هر بار ازش می‌پرسیدم چیزی شده؟چرا انقدر بهم ریخته ای؟ می‌گفت...

شاد بودن و شاد زیستن، آسان تر از آن چیزی است که فکرش را کنی!...

سلام بچه ها،ادمین هستمبه خاطر یه سری دلایل نتونستم چند وقتی ...

شروع داستان فصل اول *تنهایی* تو دنیایی که زندگی میکردم کسی ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط