خاطره
#خاطره
دوشنبه١٣٩٦/٨/٢٩
دکترحمیدرضاقنبری
در #اردوگاه_الانبار
چه می گذشت؟! (٢٠)
آب در #اردوگاه_الانبار
هیچگاه گرم نمی شد
نه در زمستان
ونه در تابستان!
آب گرم که چه عرض کنم!
خیلی وقت ها
در سرویس های بهداشتی آنجا،
آب سرد هم نداشتیم!
در “راهروی بین توالت ها”ی قاطع،
بچه ها باید ساعت ها در صف
می ایستادند تا آب در شیرها، جاری شود!
آب هم که می آمد با جریان بسیار ضعیف!
برای یک دستشویی رفتن،
جان به لب می شدیم!
مشکل دیگر همیشگی ما
گرفتگی چاه و لوله های فاضلاب سرویس ها بود
از آن ٦ دستگاه سرویس بهداشتی قاطع
حداقل نیمی از آنها همیشه پر بودند و
غیر قابل استفاده!
قطع آب،
و گرفتگی فاضلاب را
بگذارید در کنار ساعت های اندکی که
ما بیرون از آسایشگاه بودیم
ببینید چه فشار واضطرابی دائمی
به اسرای #قاطع٢ می آوردند!
آنقدر،
یک دستشویی رفتن برای ما زجرآور بود
که بعضی از بچه ها
از خیرش می گذشتند!!
وهمین باعث بروز بیماریهای گوارشی در آنها شده بود
بعثی ها از این موضوع بهره برداری
دیگری هم می کردند
وآن اینکه برای عوامل نفوذی وجاسوس خود، آزادی عمل گذاشته بودند
که بعداز سوت داخل باش
اجازه داشته باشند در خلوتی فضای سرویس ها، به توالت و حمام بروند!!
حمام های #قاطع٢ شامل
یک “رختکن” و یک “محوطه ی دوش ها” بود و
٧عدد شیر دوش داشت
بین “رختکن” و “راهروی بین توالت ها” ،
“محوطه ی روشویی ها” قرار داشت
در مواقع قطع و ضعیف شدن جریان آب،
لوله های عمودی دوش ها را،
بچه ها ٩٠ درجه خم می کردند
و یا می خواباندند که به افزایش فشار آب، اندکی کمک کند!
آنقدر این عمل، تکرار می شد
که اکثر آن دوش ها یا خراب شده بودند
ویا کلا شکسته و از رده خارج!!
بعثی ها هم از تعمیر آنها
شانه خالی می کردند
یعنی شاید از آن ٧ تا شیر دوش
٣یا٤ تای آنها جریان آب داشتند
آن هم جریان آب سرد!!
در ٦ماه فصل سرما
آنقدر آب، سرد بود
که از ریختن آب روی تن بچه ها
بخار متصاعد می شد
آن بخار،
طوری فضای رختکن را فرا می گرفت ،
که مرا به اشتباه می انداخت
وفکر می کردم
آب گرم در شیرهای آب جاری شده!
وجالِب اینکه در آن چند سال
که من در #اردوگاه_الانبار بودم
هر موقع در فصل سرما ودر رختکن حمام،
بخار را و بچه ها را در زیر دوش می دیدم
هر بار، این اشتباه را تکرار می کردم!!
این فضای حمام و سرویس های بهداشتی؛
جز ایجاد آن خاطرات تلخ و شیرین،
ایجادگر خاطرات دیگری هم برای اسیران #قاطع٢ بود:
شکنجه !!
بعثی ها از فضای این مجموعه
برای شکنجه های شبانه ی ما
استفاده می بردند.
افرادی را که از آسایشگاه ها
انتخاب می کردند، می بردند و
در “محوطه ی دوش ها”
جمع می کردند
اسرا را در آن محوطه، نگاه می داشتند
افراد را یکی یکی صدا می زدند
فرد فراخوانده شده(!!) باید ابتدا از “محوطه ی دوش ها”
وارد ”رختکن” می شد
#سالم (سرباز بعثی)،
که تنها در “رختکن”، ایستاده بود
ابتداسیلی های دوطرفه ی خود را
نثار آن فرد می کرد
و سپس او را به داخل
“محوطه ی روشویی ها”
که مجاور رختکن بود
پرتاب می نمود!!
و خودش هم از “رختکن” وارد “محوطه ی روشویی ها” می شد
در “محوطه ی روشویی ها”
بک گروه ١٠-١٥ نفره
از نگهبان های بعثی اردوگاه
#عبدالرحمان
#شاکر
#سالم
#جاسم
و....
بر سر او می ریختند
در انتهای شکنجه که،
پایین کمر او را با شعله های آتش
می سوزاندند،
و تن بی جانش را
به “راهروی بین توالت ها”
پرتاب می کردند
#سالم ،
از کنار شکنجه گران به “رختکن” می رفت و
نفر بعدی را صدا می زد...
ناتمام
دوشنبه١٣٩٦/٨/٢٩
دکترحمیدرضاقنبری
در #اردوگاه_الانبار
چه می گذشت؟! (٢٠)
آب در #اردوگاه_الانبار
هیچگاه گرم نمی شد
نه در زمستان
ونه در تابستان!
آب گرم که چه عرض کنم!
خیلی وقت ها
در سرویس های بهداشتی آنجا،
آب سرد هم نداشتیم!
در “راهروی بین توالت ها”ی قاطع،
بچه ها باید ساعت ها در صف
می ایستادند تا آب در شیرها، جاری شود!
آب هم که می آمد با جریان بسیار ضعیف!
برای یک دستشویی رفتن،
جان به لب می شدیم!
مشکل دیگر همیشگی ما
گرفتگی چاه و لوله های فاضلاب سرویس ها بود
از آن ٦ دستگاه سرویس بهداشتی قاطع
حداقل نیمی از آنها همیشه پر بودند و
غیر قابل استفاده!
قطع آب،
و گرفتگی فاضلاب را
بگذارید در کنار ساعت های اندکی که
ما بیرون از آسایشگاه بودیم
ببینید چه فشار واضطرابی دائمی
به اسرای #قاطع٢ می آوردند!
آنقدر،
یک دستشویی رفتن برای ما زجرآور بود
که بعضی از بچه ها
از خیرش می گذشتند!!
وهمین باعث بروز بیماریهای گوارشی در آنها شده بود
بعثی ها از این موضوع بهره برداری
دیگری هم می کردند
وآن اینکه برای عوامل نفوذی وجاسوس خود، آزادی عمل گذاشته بودند
که بعداز سوت داخل باش
اجازه داشته باشند در خلوتی فضای سرویس ها، به توالت و حمام بروند!!
حمام های #قاطع٢ شامل
یک “رختکن” و یک “محوطه ی دوش ها” بود و
٧عدد شیر دوش داشت
بین “رختکن” و “راهروی بین توالت ها” ،
“محوطه ی روشویی ها” قرار داشت
در مواقع قطع و ضعیف شدن جریان آب،
لوله های عمودی دوش ها را،
بچه ها ٩٠ درجه خم می کردند
و یا می خواباندند که به افزایش فشار آب، اندکی کمک کند!
آنقدر این عمل، تکرار می شد
که اکثر آن دوش ها یا خراب شده بودند
ویا کلا شکسته و از رده خارج!!
بعثی ها هم از تعمیر آنها
شانه خالی می کردند
یعنی شاید از آن ٧ تا شیر دوش
٣یا٤ تای آنها جریان آب داشتند
آن هم جریان آب سرد!!
در ٦ماه فصل سرما
آنقدر آب، سرد بود
که از ریختن آب روی تن بچه ها
بخار متصاعد می شد
آن بخار،
طوری فضای رختکن را فرا می گرفت ،
که مرا به اشتباه می انداخت
وفکر می کردم
آب گرم در شیرهای آب جاری شده!
وجالِب اینکه در آن چند سال
که من در #اردوگاه_الانبار بودم
هر موقع در فصل سرما ودر رختکن حمام،
بخار را و بچه ها را در زیر دوش می دیدم
هر بار، این اشتباه را تکرار می کردم!!
این فضای حمام و سرویس های بهداشتی؛
جز ایجاد آن خاطرات تلخ و شیرین،
ایجادگر خاطرات دیگری هم برای اسیران #قاطع٢ بود:
شکنجه !!
بعثی ها از فضای این مجموعه
برای شکنجه های شبانه ی ما
استفاده می بردند.
افرادی را که از آسایشگاه ها
انتخاب می کردند، می بردند و
در “محوطه ی دوش ها”
جمع می کردند
اسرا را در آن محوطه، نگاه می داشتند
افراد را یکی یکی صدا می زدند
فرد فراخوانده شده(!!) باید ابتدا از “محوطه ی دوش ها”
وارد ”رختکن” می شد
#سالم (سرباز بعثی)،
که تنها در “رختکن”، ایستاده بود
ابتداسیلی های دوطرفه ی خود را
نثار آن فرد می کرد
و سپس او را به داخل
“محوطه ی روشویی ها”
که مجاور رختکن بود
پرتاب می نمود!!
و خودش هم از “رختکن” وارد “محوطه ی روشویی ها” می شد
در “محوطه ی روشویی ها”
بک گروه ١٠-١٥ نفره
از نگهبان های بعثی اردوگاه
#عبدالرحمان
#شاکر
#سالم
#جاسم
و....
بر سر او می ریختند
در انتهای شکنجه که،
پایین کمر او را با شعله های آتش
می سوزاندند،
و تن بی جانش را
به “راهروی بین توالت ها”
پرتاب می کردند
#سالم ،
از کنار شکنجه گران به “رختکن” می رفت و
نفر بعدی را صدا می زد...
ناتمام
۲.۲k
۲۹ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.