چشمانت

چشمانت
روایت.فتحیست
که مرزهای دل
را به تازیانه.ی.مژگانت
خونین می کند ....




دیدگاه ها (۱۴)

این عشق شد مهمان من زخمی بزد بر جان من ...!صد رحمت و صد آفری...

مرا در آغوش بگیر...که هیچ کجا خانه خود آدم نمی شود!

تاریخ معاصر؛همین حال خوب کنار تو بودن است..."علی‌ قاضی نظام"

دوســـت داشـــتــن رادر چــشـــمــے بــجـــوۍ..ڪه حـــتــے و...

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

بانگاهت خواستم تامن به قربانت شومتحتِ فرمانِ دلت سربازِ چشما...

وقتی نور هدایت إلهي، در دل کسی وارد بشودان دل گستره ی وسیعی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط