امشب

امشب
با خیالِ تو در این پیراهن هم آغوشم!
به خدا نِوِشتم...
نسیم نَوَزَد!
ماه‌تاب‌ نَتابد!
ستاره‌ها نَدرخشَند!
مرغِ سَحر نخواند!
چشمه نجوشد!
و یاس‌های باغچه عطر نَیَفشانند!

به خدا نوشتم...
صدایِ پایش در کوچه نپیچد!
خورشید راهِ فردا را‌ گُم ‌کند!
و جهان بایستد از حرکت!

خدا پاسخ داد:
تو پنجره را برایم باز بُگذار
تا خلقتِ عشق را تماشا‌ کنم...
باقی‌اش با من!

امشب با خیالِ تو...
در این ‌پیراهن عشق را خلق میکنم!
باقی‌اش با خدا!

#حامد_نیازی

#شبتون_آروم ...
دیدگاه ها (۷)

باور کنید هنوز در روستای کودکی‌ام چوپان‌ها نی می‌زنند و من ب...

قبل از وعده‌ی تو بهار اینقدر بیرحم نبود ببین اردیبهشتِ پر اد...

اَمّن یجیبُ المُضطّراِذادعاهُ ویَکشِفُ السوءدرین شبهای عزیز ...

خدایـــــــــــــــــا...مـــن، نه یعقوبم! و نه اینجا کنعان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط