ᎷᎽ ᏉᎨᏕᎨᎾᏁ
#جیمین
#فیک_جیمین
#رویای_من
....................................
ᎷᎽ ᏉᎨᏕᎨᎾᏁ🪐✨
Part1
با صدای مامانم بیدار شدم
°:«ا.ت ست دیر شد بیدار شووو»
امروز روز اولی بود که به دبیرستان جدید میرفتم به خونه ی جدید رفته بودیم و انتقالی گرفته بودم بلند شدم و یه ارایش ملایم کردم و فرم مدرسه رو پوشیدم و رفتم طبقه ی پایین
•:«ا.ت بدو برات تاکسی گرفتم»
+:«باشه بابا»
سریع از خونه زدم بیرون و به سمت تاکسی رفتم و سوار شدم سرم تو گوشیم بود نفهمیدم کی رسیدم با صدای راننده تاکسی به خدم اومدم و از ماشین پیاده شدم وارد مدرسه که شدم نگاه همه روم قفل شد شاید برای این بود که تازه واردم زنگ خورد و به سمت کلاس رفتم معلم وارد کلاس شد
دبیر:«بچه ها یه دانش اموز جدید داریم کیم ا. ت امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشید خب کتاب ریاضی تون رو در بیارید»
نگاه یه پسره روم قفل شد و یه پوزخند زد وقتی کلاس ریاضی تموم شد یه دختره اومد پیشم
:«سلاممم »
+:«سلام»
:«میشه دوست بشیم»
+:«حتما»
+:«من کیم ا. ت هستم و تو؟»
لونا:«میشناسم منم لی لونا»
+:«خوشبختم لونا
لونا:«همچنین»
داشتیم با لونا حرف میزدیم که همون پسره اومد کنارم رو نیمکت نشست
_:«کیم ا. ت بودی نه»
+:«ب ط چه»
_:«به من چه؟»
+:«عاره»
پسره به لونا یه نگاهی کرد که لونا پاشد رفت
_:«خب ا. ت خانم منم جیمینم پارک جیمین و ازت خوشم اومده»
+:«خودمم میدونم چقد کراشم همه روم کراش دارن»
_:«پس اسمت ا.ت هس»
+:«شت»
_:«اصلا ازت خوشم نمیاد و اصن کراش نیسی »
+:«تو خوبی»
_:«میخوای بدونی کیا برام میمیرن»
+:«خدم میدونم مگسای تو دسشویی »
_:«یعنی تو الان مگس تو دسشویی هسی»
+:«بلا نسبت»
_:«دختره ی هرزه»
.
.
.
.
.
like:10
#فیک_جیمین
#رویای_من
....................................
ᎷᎽ ᏉᎨᏕᎨᎾᏁ🪐✨
Part1
با صدای مامانم بیدار شدم
°:«ا.ت ست دیر شد بیدار شووو»
امروز روز اولی بود که به دبیرستان جدید میرفتم به خونه ی جدید رفته بودیم و انتقالی گرفته بودم بلند شدم و یه ارایش ملایم کردم و فرم مدرسه رو پوشیدم و رفتم طبقه ی پایین
•:«ا.ت بدو برات تاکسی گرفتم»
+:«باشه بابا»
سریع از خونه زدم بیرون و به سمت تاکسی رفتم و سوار شدم سرم تو گوشیم بود نفهمیدم کی رسیدم با صدای راننده تاکسی به خدم اومدم و از ماشین پیاده شدم وارد مدرسه که شدم نگاه همه روم قفل شد شاید برای این بود که تازه واردم زنگ خورد و به سمت کلاس رفتم معلم وارد کلاس شد
دبیر:«بچه ها یه دانش اموز جدید داریم کیم ا. ت امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشید خب کتاب ریاضی تون رو در بیارید»
نگاه یه پسره روم قفل شد و یه پوزخند زد وقتی کلاس ریاضی تموم شد یه دختره اومد پیشم
:«سلاممم »
+:«سلام»
:«میشه دوست بشیم»
+:«حتما»
+:«من کیم ا. ت هستم و تو؟»
لونا:«میشناسم منم لی لونا»
+:«خوشبختم لونا
لونا:«همچنین»
داشتیم با لونا حرف میزدیم که همون پسره اومد کنارم رو نیمکت نشست
_:«کیم ا. ت بودی نه»
+:«ب ط چه»
_:«به من چه؟»
+:«عاره»
پسره به لونا یه نگاهی کرد که لونا پاشد رفت
_:«خب ا. ت خانم منم جیمینم پارک جیمین و ازت خوشم اومده»
+:«خودمم میدونم چقد کراشم همه روم کراش دارن»
_:«پس اسمت ا.ت هس»
+:«شت»
_:«اصلا ازت خوشم نمیاد و اصن کراش نیسی »
+:«تو خوبی»
_:«میخوای بدونی کیا برام میمیرن»
+:«خدم میدونم مگسای تو دسشویی »
_:«یعنی تو الان مگس تو دسشویی هسی»
+:«بلا نسبت»
_:«دختره ی هرزه»
.
.
.
.
.
like:10
۴۳.۵k
۱۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.