ربه کا
چه خوب بود وسیله ای اختراع میشد که خاطرات را مثل عطر در بطری نگه می داشت.
از آن پس دیگر محو و یا کهنه نمی شدند و آدم هر وقت می خواست در بطری را باز می کرد و مثل این بود که لحظات را بار دیگر زندگی میکند.
پ.ن: کتاب یکی از مشهورترین آغازهای ادبیات را دارد:
«دیشب در عالم رؤیا دیدم که بار دیگر در ماندرلی پا گذاشتم»
ربه کا؛ از زبان زن جوانی که هرگز نامی از او در کتاب گفته نمیشود، روایت شده است. او به شرح زندگی اش با مردی ثروتمند می پردازد و ماجراهایی که در همراهی با این مرد کشف نشدنی، برایش اتفاق می افتاد.
پ.ن ۲: جالب ترین نکته از کتاب واسه من این بود،ماها ( خصوصا در این دنیای اکثرا مجازی) خیلی وقت ها حسرت آدم هایی رو می خوریم که فقط ظاهر قشنگ وجذابی دارن.
حسرت داشتن مادیاتی که نماشون برامون جذاب هست.
ولی وقتی فرصت پیش بیاد که به عمق و داخلشون بریم،متوجه می شیم چقدر دوست داریم، ازشون فرار کنیم
#کتاب
#ربه_کا
#دافنه_دوموریه
از آن پس دیگر محو و یا کهنه نمی شدند و آدم هر وقت می خواست در بطری را باز می کرد و مثل این بود که لحظات را بار دیگر زندگی میکند.
پ.ن: کتاب یکی از مشهورترین آغازهای ادبیات را دارد:
«دیشب در عالم رؤیا دیدم که بار دیگر در ماندرلی پا گذاشتم»
ربه کا؛ از زبان زن جوانی که هرگز نامی از او در کتاب گفته نمیشود، روایت شده است. او به شرح زندگی اش با مردی ثروتمند می پردازد و ماجراهایی که در همراهی با این مرد کشف نشدنی، برایش اتفاق می افتاد.
پ.ن ۲: جالب ترین نکته از کتاب واسه من این بود،ماها ( خصوصا در این دنیای اکثرا مجازی) خیلی وقت ها حسرت آدم هایی رو می خوریم که فقط ظاهر قشنگ وجذابی دارن.
حسرت داشتن مادیاتی که نماشون برامون جذاب هست.
ولی وقتی فرصت پیش بیاد که به عمق و داخلشون بریم،متوجه می شیم چقدر دوست داریم، ازشون فرار کنیم
#کتاب
#ربه_کا
#دافنه_دوموریه
۴.۹k
۰۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.