دقیقا یادم نمیاد اما فک میکنم حدود ۹ سالم بود که توی نوار
دقیقا یادم نمیاد اما فک میکنم حدود ۹ سالم بود که توی نوار کاست خونمون یه نوایی به گوشم رسید از نگار پرسیدم اینو از کجا پیدا کردی چه قشنگ مینوازه گفت این باران عشقِ ؛
منم قدیما یه اخلاقی داشتم قفل میشدم رو یه آهنگ ولش نمیکردم تو کاست دو طرفه کلِ آلبوم باران عشق بخش بندی شده بود و به شکلی بود که ترتیبش باید رعایت میشد و به ترتیب از باران عشق شروع میشد و به نامعلوم ختم میشد ؛ واقعا هم که چقدر نامعلوم بود بود ترکِ آخرش ، هرکاری میکردم نمیتونستم حسِ مشخصی ازش دریافت کنم .
میدونی استاد ، شاید من عاشق شدن رو از بارانِ عشقِ تو فهمیدم و به شکل درست درک کردم؛ به خودم میبالیدم که با همچین چیزی مواجه شدم و میتونم حس واقعی عشق رو درک و لمس کنم.
۵ روز پیش با شنیدن خبر اون اتفاق ناگوار خیلی به هم ریختم و بدتر از اون ، خبر رفتن تو بود !
احساس کردم بعد رفتنت عشق هم با خودت بردی؛
دیگه باران عشق ، حال و هوای 1946 رو نداره!
شاید باید بیشتر تلاش کرد و جنگید برای ساختن حصارهای بزرگ اطراف عشق ، شاید میبایست گریست و گریست و گریست بلکه بتونی تا حدی ضعیف بشی تا غرورت به صفر برسه و اونجا بگی آ خدا منو ببین تو زندگیم چیزی جز عشق مهم نیست ، حتی اگه مخاطبی ب نام عشق نداشته باشم حداقل بهم یاد بده عشق چیه
میدونی استاد همیشه دوس داشتم میتونستم یه بار از نزدیک روی ماهتو ببینم و نشد که نشد ؛ شرمنده ام که نتونستم اون اندازه که باید متشکرِ تمامی زحماتت باشم اما اینو بدون که بزرگترین خدمت رو تو کردی به جامعه ی ما به نسل ما و به دلهای ما .
روحت در آرامش #ناصر_چشم_آذر ❤
#Nadia
منم قدیما یه اخلاقی داشتم قفل میشدم رو یه آهنگ ولش نمیکردم تو کاست دو طرفه کلِ آلبوم باران عشق بخش بندی شده بود و به شکلی بود که ترتیبش باید رعایت میشد و به ترتیب از باران عشق شروع میشد و به نامعلوم ختم میشد ؛ واقعا هم که چقدر نامعلوم بود بود ترکِ آخرش ، هرکاری میکردم نمیتونستم حسِ مشخصی ازش دریافت کنم .
میدونی استاد ، شاید من عاشق شدن رو از بارانِ عشقِ تو فهمیدم و به شکل درست درک کردم؛ به خودم میبالیدم که با همچین چیزی مواجه شدم و میتونم حس واقعی عشق رو درک و لمس کنم.
۵ روز پیش با شنیدن خبر اون اتفاق ناگوار خیلی به هم ریختم و بدتر از اون ، خبر رفتن تو بود !
احساس کردم بعد رفتنت عشق هم با خودت بردی؛
دیگه باران عشق ، حال و هوای 1946 رو نداره!
شاید باید بیشتر تلاش کرد و جنگید برای ساختن حصارهای بزرگ اطراف عشق ، شاید میبایست گریست و گریست و گریست بلکه بتونی تا حدی ضعیف بشی تا غرورت به صفر برسه و اونجا بگی آ خدا منو ببین تو زندگیم چیزی جز عشق مهم نیست ، حتی اگه مخاطبی ب نام عشق نداشته باشم حداقل بهم یاد بده عشق چیه
میدونی استاد همیشه دوس داشتم میتونستم یه بار از نزدیک روی ماهتو ببینم و نشد که نشد ؛ شرمنده ام که نتونستم اون اندازه که باید متشکرِ تمامی زحماتت باشم اما اینو بدون که بزرگترین خدمت رو تو کردی به جامعه ی ما به نسل ما و به دلهای ما .
روحت در آرامش #ناصر_چشم_آذر ❤
#Nadia
۲.۷k
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.