مردها به عشق که مبتلا می شوند

.
‎مردها به عشق که مبتلا می شوند، 
‎ترسو می شوند،
‎از آینده می ترسند،
‎از کسی که بهتر از آنها باشد،
‎از کسی که حرف زدن را بهتر بلد باشد،
‎از کسی که جیبش پر پول تر باشد،
‎از کسی که یکهو از راه برسد 
‎و حرفی را که آنها یک عمر دل دل کردند برای گفتنش، 
‎بی هیچ مکثی بگوید.
‎برای همین دور می شوند،
‎سرد می شوند،
‎سخت می شوند
‎و محکوم به عاشق نبودن، 
‎به بی وفایی، 
‎به بی احساسی.

‎زنها ولی وقتی دچار کسی می شوند،
‎دل شیر پیدا می کنند 
‎و می شوند مرد جنگ،
‎می جنگند با کسانی که نمی خواهند آنها را کنار هم،
‎با کسانی که چپ نگاه می کنند به مردشان،
‎با خودشان 
‎و قلبشان 
‎و غرور زنانه شان،
‎از جان و دل مایه می گذارند
‎و دست آخر به دستهای شان که نگاه می کنند، خالی ست
‎به سمت چپ سینه شان که نگاه می کنند، خالی ست،
‎به زندگی شان که نگاه می کنند، خالی ست از حضور یکی.
‎بعد محکوم می شوند به ساده بودن، 
‎به زود باور بودن،
‎به تحمیل کردن خودشان.
‎هیچ کس هم این وسط نمیفهمد نه عقب کشیدن مرد عاشق نبودن معنی می دهد،
‎نه جنگیدنهای زن معنیش تحمیل کردن است.
#فاطمه_جوادی
دیدگاه ها (۱)

به برگشت تو بدبینم چنان طفل یتیمی که دگر فهمیده معنای کسی را...

در #شب توفان غمٖ، آرام بودن مشکل استمن لبالب آهم اما لب ‌گشو...

تو را دوست دارمبیشتر از نوشتن آخرین سطر مشق های مدرسهبیشتر ا...

امروز کمی عمیق تر مهربان باش ...هیچ هزینه ای ندارد !دوست داش...

🍁با هر قلمی به هر زبانی از غصه نوشتن ، حال تن زخمی را دارد ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط