امیدوارم خوشتون بیاد😊
امیدوارم خوشتون بیاد😊
پارت ۳
لیزگه : چیه چی میخوای
اوزان : باهام اشتی میکنی
لیزگه : نه
اوزان : چرا
لیزگه : چون ادم بدی هستی فهمیدی
اوزان : فهمیدم
لیزگه گوشی رو قطع کرد
کان : کی بود
لیزگه : دوست پسر سابقم
ییعیت : برای چی زنگ زد
لیزگه : برای اشتی
ییعیت با عصبانیت از جاش بلند شد
ییعیت ( با داد ) : چیییییییییی ! سریع ادرسشو بده برم دهنشو سرویس کنم
هالیت : عمر یه جوری میگی انگار لیزگه رو دوست داری
ییعیت : خب لیزگه رو دوست دارم چیکار کنم
لیزگه : چی
کان : هالیت داداشت داره چی میگه
هالیت : ییعیت داری چی میگی
ییعیت : منظورم از لحاظ هم کلاسی و هم مدرسه ای گفتم
هالیت و لیزگه : اها
کان ( زیر لب ) : عمر معلومه عاشق لیزگه هستی الان خودتو میزنه به اون راه که عاشقش نیست و ماهم خریم
ییعیت : چیزی گفتی داداش کان
کان : نه چیزی نگفتم
لیزگه : پس من و ییعیت بریم کلاس
کلاس
استاد بورجو : سلام بچه ها بشینید امروز به گروه های سه نفره تقسیم میشید و در مورد موضوع هایی که بهتون میگم میرید تحقیق میکنی
جیهان : میتونیم دلبخواهی انتخاب کنیم
استاد بوروجو : نه جیهان خودم انتخاب میکنم خب گروه اول لیزگه ، ییعیت ، رویا موضوع گروهتون عشق نفرت و انتقام گروه دوم ملیس ، داملا ، گوزده موضوع گروهتون شاعر های کلاسیک گروه سوم رجب ، اونور ، برک علی موضوع گروهتون دلنوشته های تودمیر اویار گروه چهارم یازگی ، اتاکان ، ایلول موضوع گروهتون شاعر جهان ثریا و گروه اخر لیلیا ، برک باکی ، جیهان موضوع گروهتون دکتر های معروف
رویا : ییعیت کجا تکالیف مون رو انجام بدیم
لیزگه : میگم شب بیاین خونه من تکالیف مون رو انجام میدیم بعدش میتونیم فیلم ببینیم
ییعیت : فکر خوبیه
رویا : باشه پس شب بریم خونه لیزگه
شب
رویا :.....................
پارت ۳
لیزگه : چیه چی میخوای
اوزان : باهام اشتی میکنی
لیزگه : نه
اوزان : چرا
لیزگه : چون ادم بدی هستی فهمیدی
اوزان : فهمیدم
لیزگه گوشی رو قطع کرد
کان : کی بود
لیزگه : دوست پسر سابقم
ییعیت : برای چی زنگ زد
لیزگه : برای اشتی
ییعیت با عصبانیت از جاش بلند شد
ییعیت ( با داد ) : چیییییییییی ! سریع ادرسشو بده برم دهنشو سرویس کنم
هالیت : عمر یه جوری میگی انگار لیزگه رو دوست داری
ییعیت : خب لیزگه رو دوست دارم چیکار کنم
لیزگه : چی
کان : هالیت داداشت داره چی میگه
هالیت : ییعیت داری چی میگی
ییعیت : منظورم از لحاظ هم کلاسی و هم مدرسه ای گفتم
هالیت و لیزگه : اها
کان ( زیر لب ) : عمر معلومه عاشق لیزگه هستی الان خودتو میزنه به اون راه که عاشقش نیست و ماهم خریم
ییعیت : چیزی گفتی داداش کان
کان : نه چیزی نگفتم
لیزگه : پس من و ییعیت بریم کلاس
کلاس
استاد بورجو : سلام بچه ها بشینید امروز به گروه های سه نفره تقسیم میشید و در مورد موضوع هایی که بهتون میگم میرید تحقیق میکنی
جیهان : میتونیم دلبخواهی انتخاب کنیم
استاد بوروجو : نه جیهان خودم انتخاب میکنم خب گروه اول لیزگه ، ییعیت ، رویا موضوع گروهتون عشق نفرت و انتقام گروه دوم ملیس ، داملا ، گوزده موضوع گروهتون شاعر های کلاسیک گروه سوم رجب ، اونور ، برک علی موضوع گروهتون دلنوشته های تودمیر اویار گروه چهارم یازگی ، اتاکان ، ایلول موضوع گروهتون شاعر جهان ثریا و گروه اخر لیلیا ، برک باکی ، جیهان موضوع گروهتون دکتر های معروف
رویا : ییعیت کجا تکالیف مون رو انجام بدیم
لیزگه : میگم شب بیاین خونه من تکالیف مون رو انجام میدیم بعدش میتونیم فیلم ببینیم
ییعیت : فکر خوبیه
رویا : باشه پس شب بریم خونه لیزگه
شب
رویا :.....................
۶.۷k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.