فال گیر می گفت
فال گیر می گفت:
برایت آینده ای می بینم روشن،
می گفت: سفر کرده ای داری،
می آید، صبوری می خواهد
می گفت: پریشان حالی ...
ولی می گذرد
فالش که تمام شد
خندیدم...
پرسید:
خنده ات از برای کجای این فال است؟
گفتم: از همان جایی که تنها فال است
گفت: ناامیدی!
گفتم: به فال آدم ها، بسیار...!
برایت آینده ای می بینم روشن،
می گفت: سفر کرده ای داری،
می آید، صبوری می خواهد
می گفت: پریشان حالی ...
ولی می گذرد
فالش که تمام شد
خندیدم...
پرسید:
خنده ات از برای کجای این فال است؟
گفتم: از همان جایی که تنها فال است
گفت: ناامیدی!
گفتم: به فال آدم ها، بسیار...!
- ۷۸۸
- ۱۱ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط