مافیا قدرتمند من پارت

مافیا قدرتمند من پارت «10»



ویو لیسان. بعد از رفتن لیسان و ا.ت به اتاقم رفتم و در رو هم قفل کردم از زیر تخت یه جعبه برداشتم و گوشیه قدینه داخلشو برداشتم سیمکارت یک بار مصرف رو داخلش گذاشتم و زنگ زدم
لیسان. الو اقای لی هان.
مرد. شما
لیسان چون لیسانم اربابت میشناستم
مرد چند لحظه صبر کنید.
هان. سلام لیسان خانوم چه عجب یاد ما کردی (ایشون برادر ناتنیه لیسانه که از قضا رابطشون خیلی خوبه دیگه منظورم رو بگیرید)
لیسان. بلخره وقتش رسید سیان رفت المان من یه ترتیبی دادم که دیگه نتونه برگرده فقط میمونه این دختر سلیطش که ت باید گمو گورش کنی امشب ت غذاش قرص خواب میریزم و میارمش همون جایی که خودت میدونی و بعد میخام کاری کنی که هیچ جوره نتونه به کره شمالی برگرده حتی اگه بکشیش یا بفروشیش هم برام مهم نیست فقط دیگه نتونه برگرده کره شمالی
هان حله خیالت راحت من کسایی رو میشناسم که میتونن به یه جایی ببرنش که روزی هزار بار بمیره و زنده بشه
لیسان. میدونم تو اینکاره ای
هان قربانت
لیسان. بسه دیگه بعد میبینمت الانه که بچه ها بیان فعلا بای
هان بای بانوی من
میا. دقتی برگشتم خونه دیدم مادرم یه چیزی تو جعبه گذاشت و زیر تخت قایمش کرد و بلند شد منم سریع به طرف اتاقم رفتمو اروم در رو بستم
____________________________________
ویو ا.ت بعد از اینکه پدرم رو تا فرودگاه بدرقه کردم خودم برگشتم خونه و یک راست رفتم تو اتاقمو رو تخت دراز کشیدم من الان یک ماه وقت دارم باید بتونم تو همین مدت کل اوضاع شرکت و به دست خودم بگیرم و مهم تر از همه باید یع فکری هم برای لیسان بکنم چون ون همیشه به شرکت میره و ادمای زیادی هم میشناسه اما من تازه امروز فقط با چند تا چیز اشگنا شدمو بعضیا شونم اصلا نفهمیدم اهه لعنتی کارم خیلی سخت شد
رفتم پایین تو اشپز خونه تا یه قهوه درست کنم که دیدم لیسان هم ومد داخل اشپز خونه
لیسان. داری چیکاری میکنی
ا.ت دارم قهوه درست میکنم
لیسان. اها یکی برای منم بیار(ادمین. گشاد 😐😂)
ا.ت باشه
(قهوه رو اماده کردم و یکی هم برای لیسان ریختم گذاشتم جلو شو خاستم برگردم اتاقم که مچ دستمو گرفت)
لیسان. بشین کارت دارم (جدی و عصبی
ا. ت. (نسشت رو مبل روبه روی لیسان) خوب بگو گوش میکنم(سرد و جدی
لیسان. الان که پدرت نیست شرکت دسته منه و نمیخام که تو این مدت تو بری ونجا فهمیدی
ا.ت چرا نرم ونجا ماله بابامه و حقه مصلم منه که به ونجا برم و میرم و تو هم هیچ کاری نمیتونی بکنی ( داد و عصبی
لیسان. تو خیلی بیجا میکنی که به ونجا بری ون شرکت و بند و بساتش فقط ماله من و دخترمه حالام گمشو تو اتاقت ( داد بلند
ا.ت رفتم تو اتاقو در محکم به هم کدبیدم( تفقققققققق صدای در😂😂😂


شرط پارت بعد 10لایک و 6 کامنت
دیدگاه ها (۹)

پشمای گروه ردولوت ریخت وقتی حرکات اعضا رو دیدن 😂😂😂فقط جونگ ک...

هدیایی که بقیه فندومه ها به طرف دار هاشون میدن هدایایی که ار...

فعلا که شما کنسلی😎😎😎فقط اخرشو ببینید. قدرت بی تی اس😎😎😎

بله بله بفرمایین داخل دم در بده، 😂😂😂❤️

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 34ا/ت. این گوشی رو از اتاق من...

پارت ۷۵ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط