فیک

#فیک
#ماموریت_عشق
part:۶
+من میرم بالا وسایلام جمع کنم تو هم اینجا بمون
_منم میام کمکت
+نه نمیخواد واسیلام زیاد نیست خودم میارمشون
_باش من اینجا منتظرم


ویو ا. ت
رفتم بالا و چون تهیونگ نیومده بود از فرصت استفاده کردم و چند تا شونود و دوربین کوچولو برداشتم که امشب میریم مهمونی همه چیز ضبط شه چند دست لباس برداشتم و برای مهمونی هم یه لباس مجلسی انتخاب کردم به رئیس زنگ زدم
+الو سلام قربان
&الو ا. ت مشکلی پیش اومده
_قربان، امشب یه مهمونی دارن که فکر کنم فقط برای مافیا هاست
&یعنی امشب حمله کنیم
_نه قربان برای حمله مناسب نیست من چند تا شنود و دوربین کار میزارم تا همه چیز ضبط شه اگر پسورد دستگاه های پخش رو بدین وارد میکنم که هم زمان شما هم ببینید
&باش برات پیامک میکنم. خدافظ
+خدافظ
*رفت پایین*
_اومدی
+عارع
_بزار کمکت کنم
+مرسی
_سوار شو
+الان بریم کجا
_هر جا شما بگی
+بریم خونه که کم کم اماده بشیم
_چشممم
*رسیدن خونه*
+بریم حموم
_ارههه.. بدو بریممم
+منظورم تکی تکی بود
_نمخوام... اصلا من بلد نیستم موهامو بشورم
+ته ته بس کن
_یا باهم میرم یا جیغ میزنم
+دارم شک میکنم که دوسالت باشه
_جیغ بزنم
+نه جان ننت باش بیا باهم بریم
_افرین

ویو ا. ت
رفتیم توحموم و لباسامونو دراوردیم بدون هیچ پوششی رفتیم زیر دوش و....
نویسنده ساروین🖤