یک لحظه تو را دیدم و مجذوب شدم من

یک لحظه تو را دیدم و مجذوب شدم من
درجنگ غم عشق تو مغلوب شدم من

من فکر تو و یاد تو بودم همه ی عمر
افسوس که دل کندی و مغضوب شدم من

چشمان تو انگار نمیخواست که باشم
از سیل نگاه تو چه مخروب شدم من

تا کی به غم دوری تو صبر کنم من
اینجا که به هجران تو ایوب شدم من

باشد که خدا چاره کند کار دل ما
چون غرق تماشای تو محبوب شدم من
دیدگاه ها (۱)

دردِ هجرانِ تو را ای جان ِجانان می‌کِشم این دلِ آواره را بات...

اشکهایت رابه باران بسپار.من حصار روزهای غم انگیزت رامی شکنم ...

ای که چشمان عزلخوان و مورّب داریبیشتر از غزلِ « سایه » مخاطب...

گاهی زمســتانِ آغوشــم را به شعـله های نـــگاهت مهــمان کن ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط