ما همگی در پلاسکو بودیم،
ما همگی در پلاسکو بودیم،
همهی دور ترینِ ما،
همه ی جنوب و شمالِ ایران!
ما همه عزاداریم
عزادار شهیدانی که زیر
تانک های بی رحمِ سیمان و آجر،
و خمپاره های شیشه،و گلوله های آتش،
کمرشان خم شد!
ما همگی عزاداریم،
عزادار مادرانی که چشمانشان،
به آهنین دری بسته،
خشک شد!
عزادار کودکانی که کابوسشان پلاسکو
و انشاهایشان،
خطوط مبهمی خواهد بود که
آتش نشان را می پرستد!
ما همگی امروز همراه با آسمان سیاه تهران،
سیاه پوشیم،
تنها به یاد غیور مردانی که
اسطوره های ابدی ایران میمانند
و تاریخ همیشه به قصه ی آنها که میرسد،
میسوزد!
میریزد
❣
همهی دور ترینِ ما،
همه ی جنوب و شمالِ ایران!
ما همه عزاداریم
عزادار شهیدانی که زیر
تانک های بی رحمِ سیمان و آجر،
و خمپاره های شیشه،و گلوله های آتش،
کمرشان خم شد!
ما همگی عزاداریم،
عزادار مادرانی که چشمانشان،
به آهنین دری بسته،
خشک شد!
عزادار کودکانی که کابوسشان پلاسکو
و انشاهایشان،
خطوط مبهمی خواهد بود که
آتش نشان را می پرستد!
ما همگی امروز همراه با آسمان سیاه تهران،
سیاه پوشیم،
تنها به یاد غیور مردانی که
اسطوره های ابدی ایران میمانند
و تاریخ همیشه به قصه ی آنها که میرسد،
میسوزد!
میریزد
❣
۱۳۹
۰۱ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.