دیدار می کنم تو را
دیدار می کنم تو را
جاده های خاکی شهر تو را
جایی که فرمانده اش تویی!
نه!!
اصلا! شاید انجا مهم نیست
من با این ساختمان زواردررفته و
مردمان نا اشنا و
این سکوت بیگانه
چه کار می توانم داشته باشم
باید دیدار کنم
با قلبم!!
چون قلبم تنها جاییست که
تو را فرمانده می شناسد!!
پس بیا و
از غرور پررنگ مردانه ات
دست بردار...
دستم را بگیر و
یک عمر فرمانروای
قلب ساده ام باش ...
جاده های خاکی شهر تو را
جایی که فرمانده اش تویی!
نه!!
اصلا! شاید انجا مهم نیست
من با این ساختمان زواردررفته و
مردمان نا اشنا و
این سکوت بیگانه
چه کار می توانم داشته باشم
باید دیدار کنم
با قلبم!!
چون قلبم تنها جاییست که
تو را فرمانده می شناسد!!
پس بیا و
از غرور پررنگ مردانه ات
دست بردار...
دستم را بگیر و
یک عمر فرمانروای
قلب ساده ام باش ...
۷۶۳
۰۱ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.