تکپارتی
#تکپارتی
#جیمین
#سرش_شلوغه_و_نمیتونه_احساساتش_رو_بهت_بگه_
________________
های من ات و دو سالی میشه که جیمین میشناسم اوایل وقتی که اومده بودم کره فقط یه دوست داشتم و باهم رفتیم فن ساین و بایسم تهیونگ بود و کراشم هم هوپی (الان اینطور نیستا دوتاش هم کوکیه ) و جمین همش نگام میکرد و گفت شمارمو بهش بدم و منم از خدا خواسته بهش دادم (خر شانس )
و جیمین همش حسودی میکرد که من تهیونگ بیشتر دوست داشتم که سو تفاهم بر طرف شد و بالاخره من بهش حس پیدا کردم اما جیمین به من نمیگفت چه حس هایی داره و این ناراحتم میکنه پس تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم بیاد کافه تا از زیر زبونش بکشم علامت ات+ جمین¥
+های اوپا خوبی چطوری دلم برات تنگ شده بود
¥اه منم بیبی گرل ...
+اوپا میشه امروز بریم کافه همیشگی
¥اوم خیلی دلم میخواست اما بخاطر آهنگ جدیدم سرم خیلی شلوغه نمیتونم شرمنده بیبی گرل
+اوک هرجور راحتی پس بای
¥بای بیبی
+ازش ناراحت شدم اما به روی خودم نیاوردم آخه امروز ولنتاین بود و میخواستم بهش هدیه بدم اما اون اصلا نمیدونه ....
زبان جمین آه چیکار کردم حتما ا/ت از دستم عصبیه و خیلی ناراحته چیکار کنم امروز ولنتاین هست پس سوپرایزش میکنم ...
زبان ات: همینجوری ناراحت بودم گفتم برم دوش بگیرم آخه آروم تر میشم و آرامش میگیرم حمومم چند مینی طول کشید و اومدم بیرون و روتین پوستم انجام دادم و لباسمو پوشیدم و رفتم تو اشپز خونه نودل درست کنم ساعت نگاه کردم ۷/۳۰ دقیقه بود و حرف جیمین یادم افتاد بازم ناراحت شدم اما به خودم گفتم بیخیال دختر مهم نیست !!!
نودلم خوردم و ظرفا رو شستم همین که اومدم بشینم دیدم یکی به پنجره سنگ کوچیک پرت کرد وای این حتما بازم بچه های مزاحمن با عصبانیت رفتم در پنجره رو باز کردم که دیدم جیمین پایین بود و با شمع های کوچیک اسممو پایین نوشته بود و پایین ترش هم نوشته بود عاشقتم ....... منم داد زدم اوپاااااااااا منم عاشقتم
#جیمین
#سرش_شلوغه_و_نمیتونه_احساساتش_رو_بهت_بگه_
________________
های من ات و دو سالی میشه که جیمین میشناسم اوایل وقتی که اومده بودم کره فقط یه دوست داشتم و باهم رفتیم فن ساین و بایسم تهیونگ بود و کراشم هم هوپی (الان اینطور نیستا دوتاش هم کوکیه ) و جمین همش نگام میکرد و گفت شمارمو بهش بدم و منم از خدا خواسته بهش دادم (خر شانس )
و جیمین همش حسودی میکرد که من تهیونگ بیشتر دوست داشتم که سو تفاهم بر طرف شد و بالاخره من بهش حس پیدا کردم اما جیمین به من نمیگفت چه حس هایی داره و این ناراحتم میکنه پس تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم بیاد کافه تا از زیر زبونش بکشم علامت ات+ جمین¥
+های اوپا خوبی چطوری دلم برات تنگ شده بود
¥اه منم بیبی گرل ...
+اوپا میشه امروز بریم کافه همیشگی
¥اوم خیلی دلم میخواست اما بخاطر آهنگ جدیدم سرم خیلی شلوغه نمیتونم شرمنده بیبی گرل
+اوک هرجور راحتی پس بای
¥بای بیبی
+ازش ناراحت شدم اما به روی خودم نیاوردم آخه امروز ولنتاین بود و میخواستم بهش هدیه بدم اما اون اصلا نمیدونه ....
زبان جمین آه چیکار کردم حتما ا/ت از دستم عصبیه و خیلی ناراحته چیکار کنم امروز ولنتاین هست پس سوپرایزش میکنم ...
زبان ات: همینجوری ناراحت بودم گفتم برم دوش بگیرم آخه آروم تر میشم و آرامش میگیرم حمومم چند مینی طول کشید و اومدم بیرون و روتین پوستم انجام دادم و لباسمو پوشیدم و رفتم تو اشپز خونه نودل درست کنم ساعت نگاه کردم ۷/۳۰ دقیقه بود و حرف جیمین یادم افتاد بازم ناراحت شدم اما به خودم گفتم بیخیال دختر مهم نیست !!!
نودلم خوردم و ظرفا رو شستم همین که اومدم بشینم دیدم یکی به پنجره سنگ کوچیک پرت کرد وای این حتما بازم بچه های مزاحمن با عصبانیت رفتم در پنجره رو باز کردم که دیدم جیمین پایین بود و با شمع های کوچیک اسممو پایین نوشته بود و پایین ترش هم نوشته بود عاشقتم ....... منم داد زدم اوپاااااااااا منم عاشقتم
۱۴.۴k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.