رویای بزرگ

رویای بزرگ
#part38

جونگ کوک خنده ای کرد و رفت کمک جیمین

تهیونگ خیلی جدی نگام کرد و گفت :
اگه نمیری که من خودم کار دارم...

این سوک: نه نه، زود میام

رفتم تو اتاق سرکمدش واوووو چقد لباس دارهه
یک شلوار لی و یک بلوز برداشتم و در کمدو بستم
و فوراً رفتم حموم
یک دوش ۵دقیقه ای گرفتم و لباسا رو پوشیدم و اومدم بیرون
بلوز برام گشاده ولی به من همه جور لباس میاد😌

لباسامو برداشتم و اومدم بیرون
به تهیونگ گفتم:
واقعا اگه نمیرفتم میپوسیدم
ممنون😊

تهیونگ سرشو تکون داد و منم رفتم تو آشپز خونه

این سوک:جیمین
جیمین روشو برگردوند و گفت
اوو خوشتیپ کردی
از تهیونگ گرفتیشون؟

این سوک:اهوم

کوک:خیلی بهت میاد...

لبخندی زدم و گفتم:
جیمین من لباسامو باید بشورم...

جیمین: بزار توی اون سبد آجوما آخر شب میاد جداشون میکنه میندازه تو لباسشویی

این سوک: باشه

لباسارو گذاشتم و اومدم نشستم رو کاناپه
هنوز نامجون نیومده
خواستم بلند شم و تلویزیونو روشن کنم که تهیونگ از اتاق اومد بیرون و با جِدیت تمام گفت:
بیا با این سشوار موهاتو خشک کن اینجوری بری بیرون سرما میخوری

سشوارو ازش گرفتم و تشکر کردم
خواستم بلند شم که گفت:
اها راستی اینقد نگو ممنون من که کاری نکردم که انقد تشکر میکنی...

اینو و گفت و فورا برگشت اتاقش
دیدگاه ها (۵)

رویای بزرگ#part39نامی: خب این سوک بریماین سوک:چ عجبب میدونی ...

رویای بزرگ#part40با نامجون رفتیم اداره پلیس من مشخصات وسیله ...

رویای بزرگ#part37این سوک: ها نه! ینی اره، چیزه...🤦🏻‍♀️تهیونگ...

رویای بزرگ#part36حدود نیم ساعتی گذشته همشون سرشون تو گوشیه غ...

game of love and hate(part 17)

مافیای من پارت ۱۹ویو کوک دیشب همش تقصیر جیمین بود خیلی شب بد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط