سناریو
#سناریو
وقتی ساعت ۳:۳۰شب پارچه سفید سرت میکنی میای بالا سرشون
نامجون : بلند میشه میگه دزد دزد
جین : جیغ جیغ
شوگا :یا جد سادات تو دیگه کی هستی ،،ا.ت تویی بابا نصف شب این دیگه چیکاریه ادا تو درمیاره میگه وای ترسیدم
ا.ت:خوبه تا چند دقیقه پیش داشتی میریدی به خودت
جیهوپ : یا اَبِلفَضل تو دیگه کی هستی وتا مرض سکته رفت و برگشت مهم اینه اب قند براش اوردی
جیمین : سر یک ثانیه میپره میبینه داری میخندی میگه ا.ت کو نکنه تو روح ا.ت رو تسخیر کرد
تهیونگ : اصلا بیدار نشد تا یه سیلی زدی بهش گفت من برات غذا نمیارم میخواستی بخوری
جونگکوک : میره لبه تخت میگه ا.ت کجاعه چیکارش کردی (اشاره به جایی که خوابیدی با لرزه دست) اره ا.ت جان خرش کردی
وقتی ساعت ۳:۳۰شب پارچه سفید سرت میکنی میای بالا سرشون
نامجون : بلند میشه میگه دزد دزد
جین : جیغ جیغ
شوگا :یا جد سادات تو دیگه کی هستی ،،ا.ت تویی بابا نصف شب این دیگه چیکاریه ادا تو درمیاره میگه وای ترسیدم
ا.ت:خوبه تا چند دقیقه پیش داشتی میریدی به خودت
جیهوپ : یا اَبِلفَضل تو دیگه کی هستی وتا مرض سکته رفت و برگشت مهم اینه اب قند براش اوردی
جیمین : سر یک ثانیه میپره میبینه داری میخندی میگه ا.ت کو نکنه تو روح ا.ت رو تسخیر کرد
تهیونگ : اصلا بیدار نشد تا یه سیلی زدی بهش گفت من برات غذا نمیارم میخواستی بخوری
جونگکوک : میره لبه تخت میگه ا.ت کجاعه چیکارش کردی (اشاره به جایی که خوابیدی با لرزه دست) اره ا.ت جان خرش کردی
۱۳.۳k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.