تو واقعا کی هستی؟
تو واقعا کی هستی؟
پارت ۳
میتونستم صدای قلبم که محکم به سینم میکوبید بشنوم بهش خیره شدم که سرش و آورد جلو لباش و کوبید روی لبام خیلی آروم میبوسید رفته بودم توی شک خیلی غیر منتظره بود بعد چند ثانیه از لبام دل کند و سرش و برد زیر گوشم و زمزمه کرد
کوک:بهتره کسی از اینکه شغل من چیه خبر دار نشه
بعد حرفش ازم فاصله گرفت که دوتا پا داشتم دوتا هم قرض کردم و فرار کردم داخل اتاقم قلبم دیوانه وار خودشو به قفسه سینه ام میکوبید دستم و روی لبم کشیدم و پریدم روی تخت که صدای مامان از طبقه پایین اومد
م.ت : دخترم آماده شو نیم ساعت دیگه قراره با کوک برید خرید
خدایی مگه مامان نگفت که قراره این گودزیلا استراحت کنه والا تکلیفشون با خودشون مشخص نیس اه بلند شدم و یه تیپ قرمز مشکی زدم و یه رژ قرمز و چشمامم یکم سیاه کردم و رفتم پایین و موندم تا کوک بیاد حالا خوبه پسره اگر دختر بود چی هعی خداا بعد ۱۰ دقیقه بالاخره آقا اومد پایین که دهنم باز موند مگه این میخواد بره عروسییی باهم از مامان اینا خدافظی کردیم و رفتیم سمت ماشین سوار شدیم و راه افتاد داشتم از منظره بیرون لذت میبردم که یه دفعه گوشیم زنگ زد
پارت ۳
میتونستم صدای قلبم که محکم به سینم میکوبید بشنوم بهش خیره شدم که سرش و آورد جلو لباش و کوبید روی لبام خیلی آروم میبوسید رفته بودم توی شک خیلی غیر منتظره بود بعد چند ثانیه از لبام دل کند و سرش و برد زیر گوشم و زمزمه کرد
کوک:بهتره کسی از اینکه شغل من چیه خبر دار نشه
بعد حرفش ازم فاصله گرفت که دوتا پا داشتم دوتا هم قرض کردم و فرار کردم داخل اتاقم قلبم دیوانه وار خودشو به قفسه سینه ام میکوبید دستم و روی لبم کشیدم و پریدم روی تخت که صدای مامان از طبقه پایین اومد
م.ت : دخترم آماده شو نیم ساعت دیگه قراره با کوک برید خرید
خدایی مگه مامان نگفت که قراره این گودزیلا استراحت کنه والا تکلیفشون با خودشون مشخص نیس اه بلند شدم و یه تیپ قرمز مشکی زدم و یه رژ قرمز و چشمامم یکم سیاه کردم و رفتم پایین و موندم تا کوک بیاد حالا خوبه پسره اگر دختر بود چی هعی خداا بعد ۱۰ دقیقه بالاخره آقا اومد پایین که دهنم باز موند مگه این میخواد بره عروسییی باهم از مامان اینا خدافظی کردیم و رفتیم سمت ماشین سوار شدیم و راه افتاد داشتم از منظره بیرون لذت میبردم که یه دفعه گوشیم زنگ زد
۵.۷k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.