دلم قرار ندارد از فغان بی تو

دلم قرار ندارد از فغان ، بی تو
سپندوار ز کف داده ام عنان ، بی تو

ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
ز جام عیش لبی تر نکرد جان ، بی تو

چون آسمان مه آلوده ام ز تنگدلی
پر است سينه ام از اندوه گران ، بي تو

نسيم صبح نمي آورد ترانه شوق
سر بهار ندارند بلبلان، بي تو

لب از حكايت شبهاي تار مي بندم
اگر امان دهدم چشم خونفشان ، بي تو

چو شمع كشته ندارم شراره اي به زبان
نمي زند سخنم آتشي به جان ، بي تو

از آن زمان كه فروزان شدم ز پرتو عشق
چو ذرّه ام به تكاپوي جاودان ، بي تو

عقيق صبر به زير زبان تشنه نهم
چو يادم آيد از آن شكّرين دهان ، بي تو

گزاره غم دل را مگر كنم چو «امين»
جدا ز خلق به محراب جمكران ، بي تو
*****
شاعر: امام خامنه ای
دیدگاه ها (۴)

●شعر قشنگی هست●امشب بیا یک سر به خوابم ماه تابان حالی بپرس ا...

حرفی از یک زنِ بیمار شود می میریممادری دست به دیوار شود می م...

امام صادق علیه السلام : هرکس مرگ عبدالله را برای من تضمین کن...

ملک عبدالله به درک واصل شد!لینک خبر: http://www.alalam.ir/ne...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط