حرفی از یک زن بیمار شود می میریم
حرفی از یک زنِ بیمار شود می میریم
مادری دست به دیوار شود می میریم
روضه خوان قصد نکن جانِ مرا ، رحمی کن
صحبت از تیزی مسمار شود می میریم
با زمین خوردن تو بال و پرم میریزد
جای اشک خونِ دل از چشمِ ترم میریزد
زود تر فاطمه برخیز فقط جانِ علی
چادرت را نتِکان عرش به هم میریزد …
نیمه ی شب زِ حسن کرد جدا فاطمه را
مُرد تا غسل دهد، شیرِخدا فاطمه را
زیر تابوت علی بین دو راهی مانده
که خودش را بکند دفن ؛ و یا فاطمه را …
مادری دست به دیوار شود می میریم
روضه خوان قصد نکن جانِ مرا ، رحمی کن
صحبت از تیزی مسمار شود می میریم
با زمین خوردن تو بال و پرم میریزد
جای اشک خونِ دل از چشمِ ترم میریزد
زود تر فاطمه برخیز فقط جانِ علی
چادرت را نتِکان عرش به هم میریزد …
نیمه ی شب زِ حسن کرد جدا فاطمه را
مُرد تا غسل دهد، شیرِخدا فاطمه را
زیر تابوت علی بین دو راهی مانده
که خودش را بکند دفن ؛ و یا فاطمه را …
- ۸۸۱
- ۰۶ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط