شوخوف با خود اندیشید پول راحت هیچ ارزشی ندارد احساس نمی

شوخوف با خود اندیشید پول راحت هیچ ارزشی ندارد، احساس نمی‌کنی که آن را به‌دست آورده‌ای، قدیمی‌ها درست گفته‌اند که چیزی که برایش پول پرداخت نکردی را نمی‌توانی کهنه کنی. شوخوف هنوز دستان پاکی داشت پس برای چه باید آن‌ها را لکه‌دار کند، پس برای چه بیرون به دنبال شغل شایسته و مناسبی نگردد؟ اما مسئله اصلی این بود، آیا اصلا او را آزاد خواهند کرد؟ ممکن است ده سال دیگر هم برای او ببرند، آن هم فقط محض سرگرمی!

یک روز از زندگی ایوان دنیسویج – آلکساندر سولژنیتسین
دیدگاه ها (۰)

اگر درجا نکشتمش به این علت بود که نه چماق داشتم نه طناب، نه ...

زشتی و زیبایی مهم نیست..با کسی وقت بگذرونید که‌ پشتتون گرم‌ب...

تو خیلی عوض شدی، پیش‌ترها ذهن روشنی داشتی، ولی حالا کندذهن ش...

شهرزاد شروع به قصه‌گویی کرد. قصه‌هایی از پادشاهان بزرگ و مرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط