دوباره جمعه و دستان خالی
دوباره جمعه و دستان خالی
نباشد همدمی جز شعر وفالی
به جای چهره ی ماهت دوباره
نوازش می کنم گلهای قالی
در آغوشم گرفتم لحظه ای چند
نگارین پیکر ناز خیالی
به بند موی تو تا عرش رفتم
به نزدیک خدا در آن حوالی
گرفتم بوسه از آن باده ی ناب
شدم از لعل لب حال به حالی
به ناگه یاد جمعه در دلم ریخت
غم دوری و درد بی مثالی
نباشد همدمی جز شعر وفالی
به جای چهره ی ماهت دوباره
نوازش می کنم گلهای قالی
در آغوشم گرفتم لحظه ای چند
نگارین پیکر ناز خیالی
به بند موی تو تا عرش رفتم
به نزدیک خدا در آن حوالی
گرفتم بوسه از آن باده ی ناب
شدم از لعل لب حال به حالی
به ناگه یاد جمعه در دلم ریخت
غم دوری و درد بی مثالی
۸۹۳
۱۲ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.