پاییز را دوست دارم

پاییز را دوست دارم !
بویِ "مهر" می دهد ...
شبیه دخترکِ شاعری ست ؛
با موهایی بلند و موج دار ...
دختری که دیوانه وار ، عاشقِ کسی شده
و با شعرهایِ نارنجی اش ؛
برایِ یک شهر ، دلبری می کند ...
دختری با چشم هایی عسلی ... و لب هایی انار گونه ...
حیف از این همه زیبایی ؛
که بادها به تاراج می برند ... !
هر بار که از پشتِ پنجره ، صدایِ آوازش به گوش می رسد ؛
تمام جانِ آدم ، می سوزد ...
مگر می شود برایِ معصومیتش اشک نریخت ؟!
برای دخترکی که از بی مهریِ آدم ها ؛
هر سال همین موقع ؛
موهایش را کوتاه می کند ،
و آن ها را دانه دانه ؛
زیرِ پایِ عابرانِ بی انصافِ شهر می ریزد ...
دیدگاه ها (۱)

اهل گردم، دل دیوانه اگر بگذاردنخورم مِی، غم جانانه اگر بگذار...

گرچه ما با همه هستیم، کسی با ما نیست هیچ کس بیشتر از آینه ها...

نشسته‌ام به تماشای چشم چون پری‌اتکه سهم من بشود یک نگاه سرسر...

چگونه شرح دهم بت پرست یعنی چه؟کسی که دل به تو یک عمر بست یعن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط