شیطان تاریکی
شیطان تاریکی
پارت ۲
این قسمت؛ مرگ ناکلز
از زبان ناکلز
من در دنبال تبلز بود که به دنبای سونیک ای اکس ای میرسم
من: عه! ابنجا چه قدر خونیه! تیلز! سونبک؟ ناکلز! منم که ناکلز😅🤦
بعد شروع میکنم به راه رفتن
یهو بعد چند دقیقه سونیک(سونیک ای اکس ای) رو میبینم
بعد یهو سونیک منو میبینه ولی یهو چهرش عوض شد و همه جاش خونی شد و چشاش سیاه قرمز شد!
ناکلز: سونبک؟ جن شدی؟
سونیک؛ سونیک کیه؟ من خدا هستم!
بعد ای اکس ای به جایی اشاره میکنه و میبینم جنازه ی تیلزه! و کلش روی چوبه!
بعد سونیک ای اکس ای خنده ی شیطانی میکنه و من میترسم
بعد شروع میکنم به دویدن و ای اکس ای دنبالم میکنه با سرعت زیاد!
پشت یه درخت قایم میشم و نفس عمیق میکشم
از زبان سونیک ای اکس ای
من دنبال ناکلز بودم که یهو پشت درخت دیدمش
من یه درخت رو کندم با قدرتم و اونارو مثل شمشیر ترز کردم و پرت کردم سمت جایی که ناکلز بود
از زبان ناکلز
یهو صدای چیزی اومدن شندیم که دیدم چند شمشیر تیز چوبی داره میاد! که یکیشون به چشم میخوره ! بعد به کلم و مغزم میاد بیرون
ناکلز مرد
سونیک ای اکس ای با خنده ی شیطانی میره
ادامه دارد...
نویسنده؛ نظر بدید
پارت ۲
این قسمت؛ مرگ ناکلز
از زبان ناکلز
من در دنبال تبلز بود که به دنبای سونیک ای اکس ای میرسم
من: عه! ابنجا چه قدر خونیه! تیلز! سونبک؟ ناکلز! منم که ناکلز😅🤦
بعد شروع میکنم به راه رفتن
یهو بعد چند دقیقه سونیک(سونیک ای اکس ای) رو میبینم
بعد یهو سونیک منو میبینه ولی یهو چهرش عوض شد و همه جاش خونی شد و چشاش سیاه قرمز شد!
ناکلز: سونبک؟ جن شدی؟
سونیک؛ سونیک کیه؟ من خدا هستم!
بعد ای اکس ای به جایی اشاره میکنه و میبینم جنازه ی تیلزه! و کلش روی چوبه!
بعد سونیک ای اکس ای خنده ی شیطانی میکنه و من میترسم
بعد شروع میکنم به دویدن و ای اکس ای دنبالم میکنه با سرعت زیاد!
پشت یه درخت قایم میشم و نفس عمیق میکشم
از زبان سونیک ای اکس ای
من دنبال ناکلز بودم که یهو پشت درخت دیدمش
من یه درخت رو کندم با قدرتم و اونارو مثل شمشیر ترز کردم و پرت کردم سمت جایی که ناکلز بود
از زبان ناکلز
یهو صدای چیزی اومدن شندیم که دیدم چند شمشیر تیز چوبی داره میاد! که یکیشون به چشم میخوره ! بعد به کلم و مغزم میاد بیرون
ناکلز مرد
سونیک ای اکس ای با خنده ی شیطانی میره
ادامه دارد...
نویسنده؛ نظر بدید
- ۲.۳k
- ۱۶ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط