شده تقدیر کسی باشی و قسمت نشود

شده تقدیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

پشتِ یک قلبِ به ظاهر خوش و یک خنده ی تلخ
شده زنجیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

در میانِ تپشِ آینه پنهان شَوی و
روح و تصویرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

شده در اوجِ جوانی ، با همین ظاهرِ شاد
تا گلو پیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

شده ازاد و رها باشی و تا عمقِ وجود
رام و تسخیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

می شود با همه ی ریشه و رگهایِ تَنت
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
دیدگاه ها (۵)

بهار امـــــــــــــدبانوے ترنج!عطرت را،پراڪنده ڪن!من از دست...

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاکشاخه های شسته ، باران خورده ، ...

هفت سینگوشه ایاز دل من استکه مثل سیر و سرکهبرای " تو "میجوشد...

بهار...من از توهیچ نمیخواهممن روی پیراهنش شکوفه دیده امپشت پ...

شده تقدیر کسی باشی و قسمت نشود؟سال‌ها گیر کسی باشی و قسمت نش...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط