بهار

بهار...
من از تو
هیچ نمیخواهم
من روی پیراهنش
 شکوفه دیده ام
پشت پلک هایش دریا
آغوشش،
بوی تو را میدهد.
ازدستانش سبزه می روید
زنده میکند ،
دلم را...
هوایم را..
نفس هایم را...
بهار...
من از تو هیچ نمیخواهم
من در چشمهایش
ماهی میبینم
روی لب هایش،
سیب سرخ.
بهار
مرا تحویل نکن
من به جز او،
از تو
هیچ نمیخواهم.
دیدگاه ها (۲)

هفت سینگوشه ایاز دل من استکه مثل سیر و سرکهبرای " تو "میجوشد...

شده تقدیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟سالها گیرِ کسی باشی و قسمت ن...

بهار آمد ولی دل بی تو تنهاستتمام آرزوهایم چو رویاستبرای هفت ...

مےنویسم روےِ دفتر سالِ نوباز یڪ احساس و یڪ آغازِ نو بازهم عا...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖⁹

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖¹⁰

1:Amityville Horror House خانه ترسناک امیتویل من وخانواده ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط