وقتی تنها دختر گروهی)
وقتی تنها دختر گروهی)
پارت هفدهم......
ویو ات......
داشت میگرفت که یکی در زد همون لحظه من
ات:الان موقع در زدن کدوم خریهههههههه(داد)
ات:اوفففف ولش کن جیمین بیا اینو بگیر
جیمین :آها باشه
داشت میگرفت که
ته:خر نفهم داره اسکلت میکنه بازی رو یادت رفت (یکم داد)
جیمین :وای آره حواسم نبود(دستشو کشید عقب)
ات:تهیونگگگگگگگگگگگگگگگ(افتاد دنبالش)
ات:اگه جرعت داری فرار نکن
ته داشت فرار میکرد که یهو یونتانم افتاد دنبالم
ته:آفرین یونتان بگیرش(در حال فراره هنوز)
ات:تهیونگ به خدا گیرت بندازم هم تو رو میکشم هم پسرتو
که دیدم تهیونگ نفس کم اورد ایستاد که منم وایسادم که بگیرمش یونتان اومد گرفتم یونتانو گرفتم تو دستم گفتم
ات:تهیونگ پسرتو بگیر(داد سمتش)
ته:باش بابا (گرفتش)
ات:یادم تو را فراموشششششش(خنده)
ته:نهههههههه قبول نیستتتتتتتتت
ات:هه فکر کردی نقشه ندارم😎
ات:خب دیگه تو باختی از حالا به بعد هرچی گفتم میگی چشم اوکی؟؟
ته:باش بابا سگ خور
رفتیم پیش پسرا که........
پارت هفدهم......
ویو ات......
داشت میگرفت که یکی در زد همون لحظه من
ات:الان موقع در زدن کدوم خریهههههههه(داد)
ات:اوفففف ولش کن جیمین بیا اینو بگیر
جیمین :آها باشه
داشت میگرفت که
ته:خر نفهم داره اسکلت میکنه بازی رو یادت رفت (یکم داد)
جیمین :وای آره حواسم نبود(دستشو کشید عقب)
ات:تهیونگگگگگگگگگگگگگگگ(افتاد دنبالش)
ات:اگه جرعت داری فرار نکن
ته داشت فرار میکرد که یهو یونتانم افتاد دنبالم
ته:آفرین یونتان بگیرش(در حال فراره هنوز)
ات:تهیونگ به خدا گیرت بندازم هم تو رو میکشم هم پسرتو
که دیدم تهیونگ نفس کم اورد ایستاد که منم وایسادم که بگیرمش یونتان اومد گرفتم یونتانو گرفتم تو دستم گفتم
ات:تهیونگ پسرتو بگیر(داد سمتش)
ته:باش بابا (گرفتش)
ات:یادم تو را فراموشششششش(خنده)
ته:نهههههههه قبول نیستتتتتتتتت
ات:هه فکر کردی نقشه ندارم😎
ات:خب دیگه تو باختی از حالا به بعد هرچی گفتم میگی چشم اوکی؟؟
ته:باش بابا سگ خور
رفتیم پیش پسرا که........
۷.۱k
۱۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.