از تبارِ عشق بود
از تبارِ عشق بود
زنی که
تار تارِ
گیسوان رهایش در باد
در سیاهی روزهای جوانی اش
سفید شده بود
زنی که "در سینه اش مترسکی کاشته بود"
و گوش تنهایی اش
پر بود از جیغ کلاغ های شوم
از تبار عشق بود
همانقدر عاشق
همانقدر غمگین ..... #سارا_قبادی
زنی که
تار تارِ
گیسوان رهایش در باد
در سیاهی روزهای جوانی اش
سفید شده بود
زنی که "در سینه اش مترسکی کاشته بود"
و گوش تنهایی اش
پر بود از جیغ کلاغ های شوم
از تبار عشق بود
همانقدر عاشق
همانقدر غمگین ..... #سارا_قبادی
۱.۵k
۲۰ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.