امان از آن روز که آدم خودش را بلد شود

امان از آن روز که آدم خودش را بلد شود
برسد ته خط، دوباره برگردد و از سر خط شروع کند...
امان از آدمی که دیگر حرفی نداشته باشد با کسی بزند...
آدمی که تا دهان باز کند بشنود " باز هم خدا را شکر کن " آدمِ ساکتی میشود که بلند تر میخندد...
امان از خنده هایی که کارش فقط این باشد که فرصتِ سوال کردن را از بقیه بگیرد...

امان از آدمی که شبهایش به خواب نگذرد
تنش نوازش نشود
دلش نلرزد
اما دیگر خیلی هم سختش نشود...!

آدمی که در اوجِ لذت بی لذت شود
انتظارِ همه چیز را داشته باشد
و فاصله اخم و لبخندش کم و کمتر شود
امان از اشکهایی که دیگر فقط برقی گوشه پلک ها بزند و بیخِ گلو آب شود...
دیدگاه ها (۹)

ما به ندرت برای کسانی که از ما بهترند راز دل می‌گوییم! حتی ا...

نسل ما نفهمید کوچه یعنی چی؛ تا از شیر گرفتنمون یه تبلت دادن...

پیامی ناگهانی از سمت تو درست مثل سیگاری میماند که سالها پی...

دیگر نسل آدم هایی که از تب عشق اولشان به عفونت مغزی دچار شون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط