سوراخ پارت 12 قسمت اول
#یونا
کوکی یهو لبمو بوسید اولش آروم ولی بعد خیلی محکم لبامو میمکید....دردناک بود ولی شیرین ........چشمامو بستم ....
پنج دقیقه بوسمون طول کشید حس کردم لبم کبود شده .....سرد بود ❄
به کوک گفتم...
+کوکی....
(با همون حالت شهوانی گفت)
-جانم؟!😈❤
+من سردمه. ....
-خب بیا تو بغل من بشین...
بعدم منو بلند کرد و گذاشت روی پاهاش. ..لپام گل انداخته بود .....احساس میکردم ممکنه هر لحظه کوک به فاکم بده .....یکم میترسیدم. ...
#جونگکوک
انگار از یه چیزی ترسیده .....خیلی دلم میخواد الان به فاکش بدم ولی خب دلم نمیاد .....ش..شاید بخاطر همین باشه. ...😯
-یونا....
+بله کوکی؟!
-تو میترسی؟!
+از چی باید بترسم ؟!
-از این ک من تو رو .....
سرخ شد ..حدسم درست بود....آروم بغلش کردم....
-یونا .....درسته من دوست دارم و حاضرم برات جونمم بدم .... ولی خب میخوام بدونی هر چقدر هم ک 🔞🔞🔞باشی .....دلیل نمیشه الان اینکارو بکنم ....
+کوک....😢❤.....عاشقتم...😭❤
-ی...یونا
اینو گفت و پرید تو بغلم ....آروم موهاشو نوازش کردم ......
#چویا
😠😠😠😠باز کجا رفته .....موبایلشم ک خاموشه. ..ای خدا ...
🎵🎵🎵ایییییش کدوم مزاحمیه. ..
-الو،!😠
+چویا چیشده؟!
-هیگوچی توئی؟
+په نه په عممه .....چیشده؟ ؟؟؟
-یونا نیومده خونه موبایلشم خاموشه.....
+میخواستم بگم من دم درم
-چ...چی؟!😮😑وایسا الان باز میکنم....
#پنج_دقیقه_بعد
+بهتری؟!
-نه
+رد سیمکارتشو زدی؟
-نه....وایسا
سریع رفتم و لب تاپ رو آوردم با سیستم ردیابی مافیای بندر خیلی راهت میتونم پیداش کنم....
#پنج_دقیقه_بعد
وااااااااااااای باورم نمیشه......سیگنالش از مافیاس. ...حتما کار.....😠😠😠😠😠😠
ادامه پارت بعدی......
#پست_جدید
#سوراخ
کوکی یهو لبمو بوسید اولش آروم ولی بعد خیلی محکم لبامو میمکید....دردناک بود ولی شیرین ........چشمامو بستم ....
پنج دقیقه بوسمون طول کشید حس کردم لبم کبود شده .....سرد بود ❄
به کوک گفتم...
+کوکی....
(با همون حالت شهوانی گفت)
-جانم؟!😈❤
+من سردمه. ....
-خب بیا تو بغل من بشین...
بعدم منو بلند کرد و گذاشت روی پاهاش. ..لپام گل انداخته بود .....احساس میکردم ممکنه هر لحظه کوک به فاکم بده .....یکم میترسیدم. ...
#جونگکوک
انگار از یه چیزی ترسیده .....خیلی دلم میخواد الان به فاکش بدم ولی خب دلم نمیاد .....ش..شاید بخاطر همین باشه. ...😯
-یونا....
+بله کوکی؟!
-تو میترسی؟!
+از چی باید بترسم ؟!
-از این ک من تو رو .....
سرخ شد ..حدسم درست بود....آروم بغلش کردم....
-یونا .....درسته من دوست دارم و حاضرم برات جونمم بدم .... ولی خب میخوام بدونی هر چقدر هم ک 🔞🔞🔞باشی .....دلیل نمیشه الان اینکارو بکنم ....
+کوک....😢❤.....عاشقتم...😭❤
-ی...یونا
اینو گفت و پرید تو بغلم ....آروم موهاشو نوازش کردم ......
#چویا
😠😠😠😠باز کجا رفته .....موبایلشم ک خاموشه. ..ای خدا ...
🎵🎵🎵ایییییش کدوم مزاحمیه. ..
-الو،!😠
+چویا چیشده؟!
-هیگوچی توئی؟
+په نه په عممه .....چیشده؟ ؟؟؟
-یونا نیومده خونه موبایلشم خاموشه.....
+میخواستم بگم من دم درم
-چ...چی؟!😮😑وایسا الان باز میکنم....
#پنج_دقیقه_بعد
+بهتری؟!
-نه
+رد سیمکارتشو زدی؟
-نه....وایسا
سریع رفتم و لب تاپ رو آوردم با سیستم ردیابی مافیای بندر خیلی راهت میتونم پیداش کنم....
#پنج_دقیقه_بعد
وااااااااااااای باورم نمیشه......سیگنالش از مافیاس. ...حتما کار.....😠😠😠😠😠😠
ادامه پارت بعدی......
#پست_جدید
#سوراخ
۲۵.۲k
۱۵ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.