چای می نوشم که با غفلت

چای می نوشم که با غفلت
فراموشت کنم

چای می نوشم ولی از اشک،
فنجان پرشده است
دیدگاه ها (۱۸)

همیشہ‌مےگفتند سختےهانمڪـــ زندگیستـــــامـا چـرا ڪسـے نفهمیـ...

ﺍﻳـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ... ﺧﻴـﻠــﻲ ﻫـﺎ...ﺧﻴﻠــﻲ ﻛـﺎﺭﻫـﺎ... ﺩﺭ ﺣﻖ ِ ﺁﺩ...

‌شنیدم وقتی می رفتی ؛؛؛؛؛رد پایت را پاک می ڪردی ؛؛؛؛؛؛؛بیخیا...

شکست خوردن و زمین خوردن یک اتفاق است تسلیم شدن و بلند نشدن ...

خاستم فراموشت کنم...

خواستم فراموشت کنم...

خواستم فراموشت کنم 🫂

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط