مبادا در این شهر رنگارنگ ؛ کسی باشد که در قلبش بیشتر از ق
مبادا در این شهر رنگارنگ ؛ کسی باشد که در قلبش بیشتر از قلب من ریشه دوانده باشی!
مبادا بیشتر از من بلدت باشد و از تمام وجودش بخواهد که لبخند را روی لب هایت بنشاند!
مبادا دست هایش را لا به لای موهایت گره بزند و دلش را همان گوشه کنار ها میان خیابان مشگی موهایت جا بگذارد
مبادا بداند حالِ خرابت چگونه خوب شدنی ست!
و مبادا با حرف هایش دلت را ببرد!
مبادا دل بدهی دل بکنی و بگذاری مرا!
جایی گوشه کنار خاطرات خاک خورده ات!
مبادا که دوست داشتنش را سنجاق کنی سمت چپ قفسه ی سینه ات!
و از یاد ببری دختری را که هر لحظه ضربان قلبش نام تو را پمپاژ میکند!
میدانی جانا!...
به همان اندازه ای که دوستت دارم چند برابرش را حسودم
حسادت میکنم به تمام آدم هایی که بیشتر از من کنارت وقت میگذرانند!
و حسودم به عزیزم و جانم گفتن هایی که رفقایت ضمیمه ی چند حرفی اسمت میکنند!
گاهی همان قدر که در شبانه روز در فکرم مسابقه میدهی و دوست داشتنت جان میگیرد همان قدر هم به دنیای بدون تو می اندیشم!
دنیایی که تو را کنار من ندارد!
و صدای حرف های آرامبخشت را به روح زخمی من نمیرساند
و اصلا چگونه میگذرد دنیای بدون تو ...
راستش را بخواهی به تمام اهالی اطرافت حق میدهم عاشقت باشند!
چطور میشود نزدیکت بود ؛ حرف هایت را شنید و عاشق تمام دلبری هایت نشد!؟
من به دوست داشتنت متعهد میشوم و تو قول بده تا همیشه سهم قلب من بمانی!
دوست داشتنی ترین دردانه ی قلب من ...
بگذار تا پایان دنیا فقد من شاعر چشم های زیبایت باشم!...
01:01
#کیانا_نوشت
نوزدهم دی ماه 99 (:
پ.ن: مخاطب همه ی دوس داشتنا و نوشته هام!...
خودت پیدا شو ... بیا سمتم ... بغلم کن ...
میترسم با هشتگ اسمت ته نوشته هام نشونی تو رو بدم ولی تو اصلا دوسم نداشته باشی!...
|دوسِت دارم❤️🖇️|
مبادا بیشتر از من بلدت باشد و از تمام وجودش بخواهد که لبخند را روی لب هایت بنشاند!
مبادا دست هایش را لا به لای موهایت گره بزند و دلش را همان گوشه کنار ها میان خیابان مشگی موهایت جا بگذارد
مبادا بداند حالِ خرابت چگونه خوب شدنی ست!
و مبادا با حرف هایش دلت را ببرد!
مبادا دل بدهی دل بکنی و بگذاری مرا!
جایی گوشه کنار خاطرات خاک خورده ات!
مبادا که دوست داشتنش را سنجاق کنی سمت چپ قفسه ی سینه ات!
و از یاد ببری دختری را که هر لحظه ضربان قلبش نام تو را پمپاژ میکند!
میدانی جانا!...
به همان اندازه ای که دوستت دارم چند برابرش را حسودم
حسادت میکنم به تمام آدم هایی که بیشتر از من کنارت وقت میگذرانند!
و حسودم به عزیزم و جانم گفتن هایی که رفقایت ضمیمه ی چند حرفی اسمت میکنند!
گاهی همان قدر که در شبانه روز در فکرم مسابقه میدهی و دوست داشتنت جان میگیرد همان قدر هم به دنیای بدون تو می اندیشم!
دنیایی که تو را کنار من ندارد!
و صدای حرف های آرامبخشت را به روح زخمی من نمیرساند
و اصلا چگونه میگذرد دنیای بدون تو ...
راستش را بخواهی به تمام اهالی اطرافت حق میدهم عاشقت باشند!
چطور میشود نزدیکت بود ؛ حرف هایت را شنید و عاشق تمام دلبری هایت نشد!؟
من به دوست داشتنت متعهد میشوم و تو قول بده تا همیشه سهم قلب من بمانی!
دوست داشتنی ترین دردانه ی قلب من ...
بگذار تا پایان دنیا فقد من شاعر چشم های زیبایت باشم!...
01:01
#کیانا_نوشت
نوزدهم دی ماه 99 (:
پ.ن: مخاطب همه ی دوس داشتنا و نوشته هام!...
خودت پیدا شو ... بیا سمتم ... بغلم کن ...
میترسم با هشتگ اسمت ته نوشته هام نشونی تو رو بدم ولی تو اصلا دوسم نداشته باشی!...
|دوسِت دارم❤️🖇️|
۱۵.۵k
۱۸ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.