مغرور پارت دو
#رزی
دوست صمیمیم داد زد =ما دخترا از هرچی پسر تو دنیا هست متنفریمممممممممم
من خندم گرفت
موقع برگشت بابای اون پسرا اومد بود دنبالمون
_رزی خانم درس پسرا چطور بود
_چرا دروغ بگم دو تا پسر شیطون که معلم همش دعواشون میکنه
یهو جیمین موهامو کشید
_ایییییییی
_جیمین نکن زشته
_بابا
اشکم در اومد خیلی بد کشید
رسیدیم
_سلام رزی
_سلام
سریع لباسمو عوض کردم بعد یه ربع هردوتاشون اومدن تو اتاق
_رزی ازت متنفریم
_اخه من خیلی از شما خوشم میاد
داشتیم تکلیفا رو انجام میدادیم که جیمین هی از من تقلب میکرد جین هم همینطور
فردا
دوستام همه غیبت کرده بودن
زنگ تفریح رو نیمکت نشسته بودم
که یه پسره اومد سمتم دستشو روم بلند کرد
زد تو گوشم خیلی درد داشت
جیمین و جین دیدن
موقع برگشت هنوز قرمزیش رو صورتم بود
_خوبی رزی
_اره
_اما صورتت قرمزه
_چیکار کنم
_هوم هیچی
اخلاق جیمین خیلی بهتر شده بود
دیگه هردومون ۱۳ سالمون بود
یه سال از اومدنشون گزشته بود
دوست صمیمیم داد زد =ما دخترا از هرچی پسر تو دنیا هست متنفریمممممممممم
من خندم گرفت
موقع برگشت بابای اون پسرا اومد بود دنبالمون
_رزی خانم درس پسرا چطور بود
_چرا دروغ بگم دو تا پسر شیطون که معلم همش دعواشون میکنه
یهو جیمین موهامو کشید
_ایییییییی
_جیمین نکن زشته
_بابا
اشکم در اومد خیلی بد کشید
رسیدیم
_سلام رزی
_سلام
سریع لباسمو عوض کردم بعد یه ربع هردوتاشون اومدن تو اتاق
_رزی ازت متنفریم
_اخه من خیلی از شما خوشم میاد
داشتیم تکلیفا رو انجام میدادیم که جیمین هی از من تقلب میکرد جین هم همینطور
فردا
دوستام همه غیبت کرده بودن
زنگ تفریح رو نیمکت نشسته بودم
که یه پسره اومد سمتم دستشو روم بلند کرد
زد تو گوشم خیلی درد داشت
جیمین و جین دیدن
موقع برگشت هنوز قرمزیش رو صورتم بود
_خوبی رزی
_اره
_اما صورتت قرمزه
_چیکار کنم
_هوم هیچی
اخلاق جیمین خیلی بهتر شده بود
دیگه هردومون ۱۳ سالمون بود
یه سال از اومدنشون گزشته بود
- ۲۱.۹k
- ۲۵ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط