وقتی نصفه شب مست میری خونه𝙿𝟸

وقتی نصفه شب مست میری خونه𝙿𝟸
پات لیز میخوره با سر میری تو دیوار
و یه آخ بلند میگی
تهیون سریع درو باز میکنه و با تعجب بهت نگاه میکنه
سرتو میاری بالا تا نگاش کنی که میبینی پیرهن تنش نیست
با تعجب بهش نگاه میکنی چون اولین باره اینجوری میبینیش سریع جلو چشمات رو میگیری
_خدایی چجوری خوردی زمین(خنده)
سرتو میاری بالا تا جوابشو بدی که دوباره چشمت میخوره به بدنش دوباره چشاتو میگیری
که این کارت باعث خندش میشه
_جدی از چی خجالت میکشی؟
میاد جلو زیر پاتو میگیره بلندت میکنه میبرتت رو تخت
_میدونی که نمیتونم زیاد باهات قهر کنم
تکیه میدی به تخت اونم دوتا دستشو میزاره دو طرف بدنت و میشینه روبه روت
_برای همیننننن میخام برات قانون بزارم
_اینکه حق نداری بی‌خبر از من کاری بکنی واقعا عصبی میکنه
+حله
_حواست به گوشیت باشه و هیج وقت سایلنتش نکن
چون باعث میشه نگرانت کنم
_حق نداری با دوستای پسرت ارتباط داشته باشی چون همه اونا روت کراش دارن
_و... عامممممم اگه خاستی بری مهمونی اجازه نمیدم مگر اینکه خودم پیست باشم
_بدون منم مست نمیکنی چون کار های عجیبی میکنی(خنده)
_دیگه هم از من خجالت نمیکشی
دو طرف سرشو گرفتی که حرفش قط شد
به لباش نگاه کردی ناخودآگاه یه بوسه کوچیک به لبش زدی .
با تعجب داشت نگاهت میکرد دستاتو برداشتی و سرتو پایین انداختی خودتم تعجب کرده بودی!
اولین بوست بود پس حسابی خجالت کشیدی
سروتو گرفت خوابوند روی تخت شروع کرد به بوسیدنت.
و آروم آروم دکمه های لباست رد باز کرد.3>
پایان