hot chocolate

پارت ⁵
کوک : شیرموز
یونا : اولیه
جنی و یونا : بانی کیوتتتتتتتتتت
و باهم فرار کردیم که به سرعت جت اومد گرفتمون
یونا : نونا
جنی: داداش گلم قربونش چهره ی ماهت بزار ما بریم
کوک : چی گفتین
یونا : از اونجایی که شکل خرگوشی بانی کیوت
جنی : سوختتتتتتتتتتت
فرار کرد و من موندم با اون
که بردم توی یه اتاقی و انداختم روی تخت و درو قفل کرد
کوک : به من میگی بانی الان بهت بانی رو نشون میدم
که اومد از پشت موهامو گرفت و کشید
کوک : خبر داری که با هیچ کس شوخی ندارم
که جنی از پشت در داد میزد
جنی : کوک اون یه بچست من گفتم بگه " داد "
کوک : جنی برو
جنی : کوک باهاش کاری نداشته باش
کوک : من هر غلطی بخوام میکنم" داد "
یونا : ولم کن عوضییییییییییییی
کوک : تو یکی خفه
یونا : درست صحبت کن
که بیشتر موهامو کشید
یونا : آخ ولم کن
جوری موهامو میکشید که انگار دارن کنده میشن
جنی : ولش کن کوک این مثل بقیه نیست که زودی گریش بگیره این بخاطر بیماریش خون بالا میاره
کوک : خفه
موهامو از دستش بیرون کشیدم و سریع قفل درو باز کردم و از عمارت رفتم بیرون که جنین پشت سرم اومد
جنی : اونی
خون بالا آوردم و چون زیاد بود نمی‌تونستم خودمو کنترل کنم
و داشتم میوفتادم که جنی گرفتم
جنی : کوک خدا لعنتت کنه
کوک : عاقبت هر رفتارت با من اینه خانم کیم
جنی : نزدیکش نیا
یونا : فوقش میمیرم اتفاقی نمیوفته
ته : سلام من اومدم
جنی : تهیونگ بیا اینو بگیر تا یونا رو نکشته
ته : کوک قرار نبود این کارا رو نکنی
یونا : ت....تهیونگ ( سیاهی)
ساعت ۷شب
وقتی بیدار شدم دیدم تویه اتاق با تم آبی روشن و مشکیم از اتاق رفتم بیرون که دیدم تهیونگ و جنی دارن اون جئونو آروم میکنن
کوک : من آروممممممممممم ولم کنین
که یهو پاهام سست شدو افتادم
جنی : یونا حالت خوبه
یونا : آره خوبم
جنی : پس چرا .....
یونا : من خوبممممممممممم
ته : نمونه ای از کوک
کوک : این کجاش شبیه منه
جنی : تهیونگ زبون به دهن بگیر الان نمیتونم آرومش کنم ( عصبی )
کوک : من آروممممممممم برای بار هزارم
یونا : نونا من خوبم نمی‌خواد نگرانم باشی
جنی : اونی
کوک : کوفت هی نونا هی اونی مرگ " عربده "
جنی : توکه همش اعصابت خورده حداقل یکی هست باهام خوب باشه
گوشیشو برداشت و رفت بیرون
ته :منم برم
تهیونگم رفت
جنی : نگران نباش اتفاقی نمیوفته
یونا : نونا من ..... من نمی‌خواستم اینجوری بشه
جنی : هیچی تخسیر تو نیست
اومد و بغلم کردی
جنی : اروم باش کوک همیشه بی اعصابه
که یهو دوباره همون جئون اومد تو
کوک : هان چیه انتظار دارین اینجا با تلفن حرف بزنم اون چشه
جنی : خودشو مقصر میدونه
کوک : چیز عجیبی نیست افسردس
جنی : یونا تو
یونا : نه نه چرا باید افسرده باشم," دروغ میگه"
کوک : خود دانی
جنی : پاشو بریم بخوابیم
هربار که ........
🍊🧡
دیدگاه ها (۲)

ادمینتون ظهر بخیری میکند من الان بیدار شدم کیا الان بیدار شد...

hot chocolate

حمایتا کم شده بیبی بانیا

hot chocolate

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط