شام سیاه من چرا باز سحر نمیشود

شام سیاه من چرا، باز سحر نمیشود
از دو سیاه چشم من، گریه به در نمیشود

مهر سکوت را ببین، بر لب غم گرفته ام
از غم دوریت جهان، زیر و زبر نمیشود

رشته عشق را ببین، در طلبت سرشته ام
چشم سیاه خسته ام، جز تو که تر نمیشود

ناز کنی نظر کنی، قهر کنی ستم کنی
گر که جفا گر که وفا، از تو حذر نمیشود

داغ که دارد این دلم، داغ تو و خیال تو
"بی همگان به سر شود،بی تو به سر نمیشود"

#مولانا
دیدگاه ها (۱)

اگرروزےدلم گرفتیادم باشدکه خدابامن استکه فرشته هابرایم دعامی...

#دلبرکم💞

صبح طلوع چشمان توست از هر کجا چشمانت باز شود خورشید از همان‌...

آمده‌ای که راز من بر همگان بیان کنی🌸و آن شه بی‌نشانه را جلوه...

اسباید دوم لباس اریکاNovel: Lost heart Part:③ویو اِریکارفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط