اسباید دوم لباس اریکا

اسباید دوم لباس اریکا

Novel: Lost heart
Part:③

ویو اِریکا
رفتم داخل اتاقم کل لباس هامو داخل کلوزت چیده بودم پس رفتم و گشتم ولی چیز خاصی ندیدم همینطور که داشتم لباس هارو ورق میزدم یه لباس دیدم که باعث شد وایسم خیلی به دلم نشست برش داشتم و پوشیدمش باهاش یه کفش ست کردم همه چیم آماده بود از قبل هم میکاپ و هم حموم رو کرده بودم مو هام هم که باز گذاشته بودم در اتاق رو باز کردم که تهیونگ رو دیدم این اینجا چیکار میکرد

~این لباسته"بم عصبی"
☆کی اومدی؟
~جواب سوالم رو بده"بم"
☆آ... ا.. اره "کمی ترسیده با لکنت"
~چرا لکنت گرفتی "بم"
☆نگفتی کی اومدی
~⁵مین پیش "بم"
☆او
~گفتی با کی. میری بار؟ "بم و عصبی"
☆هانا
~هانا؟ "بم و عصبی"
☆آ... آ.. آره دوست دوران مدرسه کره ام بود"لکنت"
~منم باهات میام "بم"
☆چیزه ما دخترونه میخوایم بریم و اون خجالتیه جلوت آب میشه "نگاهشو میدزده"
~پس بهش بگو با داداشش بیاد"بم و کلافه"
☆بباشه "نگاهش رو میدزده"
"تهیونگ یک قدم به جلو بر میداره و چونه میا رو میاره بالا و میره کنار گوشش و آروم میگه: عصبی کردنم عاقبت خوبی نداره کوچولو' و با نفس های داغش اونجا رو ترک میکنه"
☆زنده زنده کردم تو قبر هوففف چرا یهو اینطوری رفتار کرد "داخل دلش"

ویو اِریکا
به نیا پیام دادم با داداشم میام تو هم اکه میتونی با داداشت بیا که گفت اوکیه منم رفتم پایین داخل پذیرایی بودم که یه دست گرم دور کمر باریکم حلقه شد استایل سیاه و کلاسیک عطر تلخ دست بزرگ و داغ این تهیونگ بود

~بیا بریم کوچولو "بم"
☆چرا یهو پیدات شد سکته کردم "تو شُک"
~قراره بهش عادت کنی "نگاهشو به میا میده و با چشمای جذابش نگاهش میکنه"
☆خیلی داری...
~ددی بازی در میارم؟ "بم"
☆ذهنمو میخونی؟
~یه جورایی آره "بم"
☆درسته خیلی داری ددی بازی در میاری من فقط خواهرتم
~ولی کسی نگفته که نمیتونم با خواهر خودم هر جور که نمیخوام رفتار نکنم "بم"
☆توله "زیر لب"
~چیزی گفتی؟
☆نه بریم

ویو بار
با تهیونگ وارد بار شدیم که دوباره دستشو دور کمرم حلقه کرد دِ آخه مرتیکهههههه رفتیم سمت مبل چرمی که نیا با داداشش بود که دیدم جنگکوک اونجاست ودف این داداششهههههه

-تهیونگ؟
~نگو که داداششی
-آره
☆فیلم هندی"زیر لب"
بابا تهیونگ دستتو از کمرم بکش کنار میخوام رفیقم و بغل کنم "کلافه"
~نمیخواد دیونه شی دختر "پوزخند"
☆گمشو اَه "زیر لب"
♡ببینم خانوم دافه تیک تاکر شدی فالورات از ما زیاد تره لهمون کردی "پوزخند و با لحن لاطی"
☆بابا سیکتیر نکشیمون جوجه"لحن لاطی و آخرش دیگه میخنده"
♡خوب بازی کردیم "خنده"
☆بیا بغلممممم شو شو "کیوت"
♡ولی داری خوب پیش میری فالورات زیاد شدن
☆نام نام نام "کیوت"
~رزی تو تیک تاکری؟
☆یس
-ودف
♡بی خیال
"همه نشسته بودن و داخل حال خودشون بودن که...."
چوی: به به چه خانوم های زیبایی برای خودتون دارید "پوزخند"
☆میدونستی همین خانوم های زیبا یکیش میتونه فَکتو بیاره پایین
~اِریکا "بم و چشم های وحشی"
☆بزار به کارم برسم "عصبی"
چوی: بزار ببینم این خانوم خشگله چیکار میکنه
☆حیف طرفدار هام اینجان وگرنه کاری میکردم ارزوی مرگ کنی خوکی"سرد و چشمای ترسناک"
~بهتره راحته و بکشی کنار چوی
-اگه نمیخوای بمیری"عصبی"
چوی: ببینم این هرزه ها
"هم نگفته بقیه حرفاش میا یه مشت زد تو فَک یارو که افتاد زمین و از دهنش خون اومد"
☆ببین بچ من مثل بقیه هرزه های دورت نیستم که وایسم تا توهین بهم کنی هم یکی نگفته ده تا میخوری فهمیدی؟! "عصبی و ترسناک"
چوی: ف.. ف... فهمیدم "ترسیده و میلرزه و با لکند"
☆خوبه حالا این تن لشتون جم کن و بزن به چاک "عصبی و ترسناک"
چوی: چ.. چ... چشم "لکند و ترسیده و میلرزه"

ویو جنگکوک
هم حرفشو نزده بود یکی با مشت زد تو دهنش که هم افتاد هم داخل دهنش خون جمع شد بهتر که دقت کردم اون اِریکا بود واو این دختره خیلی فرق داره که یهو شروع به حرف زدن به چوی عوضی کرد خیلی خفن میگفت

♡واو "کف بور"
~این روت رو ندیده بودم "دهنش بازه"
☆دهنتو ببند پشه نره توش "پوزخند"
-هوم کارت خوب بود "کمی باز میشینه و پوزخند میزنه"
~ببینم این ¹سالی که آمریکا بودی چی یاد گرفتی؟
☆برای اینکه داخل آمریکا امنیت داشته باشم رفتم بوکس
♡منم آمریکا بودم امروز اومدم
☆واقعا؟ منم همینطور!
-تهیونگ از نطر من خواهرت خیلی مرموزه
☆مرموز؟
~راست میگه یه چیزایی ازت میشنوم که شاخ در میارم
☆مثلا؟
~تیک تاکر خیلی معروف، بوکس کاریت
♡او راستی رزی یه آهنگ که خودش نوشته بود رو خوند و داخل تیک تاک همه سرو صدا کردن خیلی خفن بود "ذوق"
~اینم سومیش
-حالا چه آهنگی خوندی "پوزخند"
♡شت "قرمز شد"

«نکته: چون که تهیونگ عصبانی شده بود بخاطر این بود که سر رزی زا کسی شوخی نداره و دلیلش رو داخل پارت ⑧ میفهمین که چرا دوست نداشت خودش تنها بره»