فیک کور پارت۳۴
جین:مگه چی شده؟
ار ام:این اقا با یه مامور پلیس دوست شده!
شوگا:چی میگی؟
ار ام:منظور خانم یونگ نه وایسا خانم ا/ت!
جین:چی؟یونگ؟
ار ام:اسم واقعیش ا/ته و یه مامور پلیس تازه کاره!
جیمین:یونگ مامور پلیسه؟!
شوگا:یه چیزی باید بگم....من اِمم....میدونی چیه .... حدس زده بودم.
ار ام:چطوری؟
شوگا:رفتارهای یونگ خیلی شبیه دان بی بود.
*یاداوری:دان بی دوست شوگا بود که یهو میمیره و معلوم میشع که اینم مامور پلیس بوده.
ار ام:اما با این حال چیزی نگفتی!تو هم مثل جیمین یه احمقی!
وی:ار ام بسه.(اروم)
جیمین:نه درست میگه(باگریه.)،من احقم،اره میدونی چرا چون عاشق یه مامور پلیس شدم که دنبالمه و بزرگترین دشمنه منه...اره من دیونم،دیونه ی کسی شده بودم که خود واقعیش نبود...من...من خستم،خسته شدم از اینکه همش باید خودمونو قایم کنیم و به کسی نشون ندیم،من خسته شدم همش یه جا میرم یه غذا میخورم،اره خستم منم ادمم پس حق خسته شدن و عاشق شدن حتی به غلطو دارم!
جین:جیمین.(با لحن اروم)
جیمین گریه میکنه و میره تو اتاق و درو محکم میبنده.
وی:ار ام بهتر نبود که اول باهاش صحبت میکردی تا دعوا؟تو همیشه بدون منطقی بودی میدونی چرا چون کوکی هم بدون پرسیدن کشتی....ولی اون گذشت پس نمیخوام گذشته رو پیش بکشم...فعلا میرم پیش جیمین تا ارومش کنم.
وی میره تو اتاق تا جیمینو اروم کنه.
جین:ار ام خوبی؟
ار ام دستشو میزاره روی سرش به نشونه ی سردرد داشتن.
ار ام:اره خوبم... .
جین:اروم تر شدی برو با جیمین صحبت کن.میدونی رفتار زیاد خوب نبود.
ار ام:میدونم اما...اما شماها رو سلامتیتون و چیزای دیگتون با منه پس من باید بتونم مراقبتون باشم.پس عصبی شدم.
جین:اره راست میگی ولی جیمینم اونو دوست داشت حتی ازش یواشکی بدون اینکه کسی بفهمه خواستگاری کرد اما اون گفت نه...میدونی شوگاهم که اونجوری...وی هم که....(یه نفس عمیق میکشع.)پس اول به عنوان یه لیدر درکشون کن و بعد باهاشون صحبت کن به جای دعوا.
ار ام:اره جین تو درست میگی...مرسی.
جین:خواهش میکنم.
وی یهو جیغ میزنه.
شوگا:چی شد؟
وی از اتاق میاد بیرون.
وی:جیمین... .
ار ام:جیمین چیزیش شده؟
وی:جیمین رگشو زده!
جین:ای وای پس تو اونجا چیکاره بودی؟!
وی:رفت دستشوی که صورتشو بشوره که درو بست و قفل کرد هر چقدر در زدم درو باز نکرد که درو شکستم که یدیم تیغ دستشه و ازش داره خون میره و بی هوشه!
ار ام:اگر چیزیش بشه خودمو نمیبخشم نباید اونجوری باهاش حرف میزدم.
جین:اینارو ول کنید سریع ببرش پیش دکتر تهدونگ.
وی:اره بدوید!
لایک🛀🏻
#فیک_بی_تی_اس
#فیک
ار ام:این اقا با یه مامور پلیس دوست شده!
شوگا:چی میگی؟
ار ام:منظور خانم یونگ نه وایسا خانم ا/ت!
جین:چی؟یونگ؟
ار ام:اسم واقعیش ا/ته و یه مامور پلیس تازه کاره!
جیمین:یونگ مامور پلیسه؟!
شوگا:یه چیزی باید بگم....من اِمم....میدونی چیه .... حدس زده بودم.
ار ام:چطوری؟
شوگا:رفتارهای یونگ خیلی شبیه دان بی بود.
*یاداوری:دان بی دوست شوگا بود که یهو میمیره و معلوم میشع که اینم مامور پلیس بوده.
ار ام:اما با این حال چیزی نگفتی!تو هم مثل جیمین یه احمقی!
وی:ار ام بسه.(اروم)
جیمین:نه درست میگه(باگریه.)،من احقم،اره میدونی چرا چون عاشق یه مامور پلیس شدم که دنبالمه و بزرگترین دشمنه منه...اره من دیونم،دیونه ی کسی شده بودم که خود واقعیش نبود...من...من خستم،خسته شدم از اینکه همش باید خودمونو قایم کنیم و به کسی نشون ندیم،من خسته شدم همش یه جا میرم یه غذا میخورم،اره خستم منم ادمم پس حق خسته شدن و عاشق شدن حتی به غلطو دارم!
جین:جیمین.(با لحن اروم)
جیمین گریه میکنه و میره تو اتاق و درو محکم میبنده.
وی:ار ام بهتر نبود که اول باهاش صحبت میکردی تا دعوا؟تو همیشه بدون منطقی بودی میدونی چرا چون کوکی هم بدون پرسیدن کشتی....ولی اون گذشت پس نمیخوام گذشته رو پیش بکشم...فعلا میرم پیش جیمین تا ارومش کنم.
وی میره تو اتاق تا جیمینو اروم کنه.
جین:ار ام خوبی؟
ار ام دستشو میزاره روی سرش به نشونه ی سردرد داشتن.
ار ام:اره خوبم... .
جین:اروم تر شدی برو با جیمین صحبت کن.میدونی رفتار زیاد خوب نبود.
ار ام:میدونم اما...اما شماها رو سلامتیتون و چیزای دیگتون با منه پس من باید بتونم مراقبتون باشم.پس عصبی شدم.
جین:اره راست میگی ولی جیمینم اونو دوست داشت حتی ازش یواشکی بدون اینکه کسی بفهمه خواستگاری کرد اما اون گفت نه...میدونی شوگاهم که اونجوری...وی هم که....(یه نفس عمیق میکشع.)پس اول به عنوان یه لیدر درکشون کن و بعد باهاشون صحبت کن به جای دعوا.
ار ام:اره جین تو درست میگی...مرسی.
جین:خواهش میکنم.
وی یهو جیغ میزنه.
شوگا:چی شد؟
وی از اتاق میاد بیرون.
وی:جیمین... .
ار ام:جیمین چیزیش شده؟
وی:جیمین رگشو زده!
جین:ای وای پس تو اونجا چیکاره بودی؟!
وی:رفت دستشوی که صورتشو بشوره که درو بست و قفل کرد هر چقدر در زدم درو باز نکرد که درو شکستم که یدیم تیغ دستشه و ازش داره خون میره و بی هوشه!
ار ام:اگر چیزیش بشه خودمو نمیبخشم نباید اونجوری باهاش حرف میزدم.
جین:اینارو ول کنید سریع ببرش پیش دکتر تهدونگ.
وی:اره بدوید!
لایک🛀🏻
#فیک_بی_تی_اس
#فیک
۴.۸k
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.