وقتی برای اولین بار دیدت🥺
وقتی برای اولین بار دیدت🥺
زنگو زدن رفتم تو دیدم الکسا دنیل دارن میان
چان:سلام خوشگلای بابا
دنیل:مامان نیومده
چان:گفت هفته دیگه میاد
الکسا :آخجون مامان میاد
چان:بفرماید برای شما
دنیل :این چقد خوشگله
الکسا :ممنون❤️
چان:حلا بیاد بریم یچی بخوریم.
⊶⊷⊶⊷⊶⊷ویو چان⋆⊶⊷⊶⊷⊶
هعی خدا نمیدونم تا کی باید به بچه ها دورغ بگم
دیگه از بس دروغ گفتم که دفعه بعدی هرچی بگم دیگه باور نمیکن
چان:بچه ها شما نمیخواید بخوابید
دنیل:بابا یه سوال
چان:جانم
دنیل:تو و مامان شب عروسی تون داشتین چیکار میکردین
چان:عهم عم داشتیم دعا میکردیم که خدا شماهارو بهمون بده
الکسا:واقعی
چان:آره
الکسا :پس بریم بخوابیم
چان:بیاید بریم
دنیل :بابا برامون داستان میگی
چان:باشه شما برید روتخت منم میام داستان بگم
زنگو زدن رفتم تو دیدم الکسا دنیل دارن میان
چان:سلام خوشگلای بابا
دنیل:مامان نیومده
چان:گفت هفته دیگه میاد
الکسا :آخجون مامان میاد
چان:بفرماید برای شما
دنیل :این چقد خوشگله
الکسا :ممنون❤️
چان:حلا بیاد بریم یچی بخوریم.
⊶⊷⊶⊷⊶⊷ویو چان⋆⊶⊷⊶⊷⊶
هعی خدا نمیدونم تا کی باید به بچه ها دورغ بگم
دیگه از بس دروغ گفتم که دفعه بعدی هرچی بگم دیگه باور نمیکن
چان:بچه ها شما نمیخواید بخوابید
دنیل:بابا یه سوال
چان:جانم
دنیل:تو و مامان شب عروسی تون داشتین چیکار میکردین
چان:عهم عم داشتیم دعا میکردیم که خدا شماهارو بهمون بده
الکسا:واقعی
چان:آره
الکسا :پس بریم بخوابیم
چان:بیاید بریم
دنیل :بابا برامون داستان میگی
چان:باشه شما برید روتخت منم میام داستان بگم
۱۰.۱k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.