پارت ۱ ( ازدواج اجباری)

(یادم رفت بهتون بگم ات بخاطر اینکه دوست پسرش مرده افسرده شده اسم پسره جی سوک هست)


ات ویو
امروزم مثل روزای دیگه بیدار شدم
رفتم دستشویی کار های لازم رو انجام دادم اومدم بیرون رفتم پایین
(بابای ات ب.ا ، مامان ات م.ا)
ب.ا : صبح بخیر
ات :
ب.ا: صبح بخیر گفتن بلد نیستی؟ * داد
ات:ببخشید *سرد
ب.ا:بعد صبحانه بیا اتاقم
ات: باشه
صبحانمون تموم شد کاشکی جی سوک بود
رفتم اتاق کار پدرم ( پدر ات مافیا هست)
در زدم گفت بیا رفتم داخل گفت بشین
نشستم
ب.ا: باید برای بزرگتر شدن باندمون با پسر اقای جئون
ازدواج کنی
شوکه شدم گفتم
ات: چیییییی *داد
ب.ا : سر من داد نزن دختره ی هرزه * داد
ات:شما اصلن نظر من براتون مهم نیست *گریه ، داد
ب.ا: نه نیست برو اماده شو ساعت ۷ اقای جئون به همراه پسرش میرسن
از اتاق پدرم با گریه خارج شدم رفتم اتاق خودم
اگه اون روز نمیگفتم بریم شهر بازی جی سوک نمیمرد
داشتم گریه میکردم که یادم افتاد اقای جئون ساعت ۷
میاد الان ساعت ۵ بود رفتم حمام بعد ۲۰ مین امدم
بیرون رفتم موهام رو خشک کردم یکم کرم پودر روی دستام زدم تا رد خودکشیم نمونه یکم از زیر کرم پودر پیدا بود ولی نمیتونستم کاری کنم رفتم یکم میکاپ
کردم یک لباس گشاد پوشیدم (عکس میزارم )
یک عطر تلخ زدم ساعت ۷ بود که صدای در امد
رفتم پایین دیدم که ........


امیدوام دوست داشته باشین و ببخشید که کم بود
لطفا حمایتم کنید ❤️❤️❤️❤️
دیدگاه ها (۰)

ات داخل پارت ۱ عکس موهای ات هم هست

ازدواج اجباری

معرفی فیک ات : افسرده ، کیوت ، سرد ، پولدارجونگکوک : هات ، س...

ازدواج اجباری

نام فیک:عشق مخفیPart: 21ویو جیمین*ات. خب شرطت چیه؟رفتم نزدیک...

نام فیک: عشق مخفیPart: 30ویو جیمین*مطمئنم دنبال نقطه ضعفمه*ح...

نام فیک: عشق مخفیPart: 43ویو جیمین*من رفتم ارایشگاه و...خلاص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط