کلاس تموم شد رفتم خونه (بچه ها یادتون باشه تهیونگ به خاطر
کلاس تموم شد رفتم خونه (بچه ها یادتون باشه تهیونگ به خاطر کارش دوسال از ا.ت باید دور بمونه و ا.ت یه دوسته صمیمی دیگه هم داشته به اسم جینهو ) رفتم لباسامو در آوردم رفتم یه چیزی درست کردم بعد رو مبل نشستم یهو اشکم در اومد
ا.ت: آخه من چیکار کردم که همه با من بدم(با داد و گریه)
یهو مامانم بهم زنگ زد زود اشکام پاک کردم جواب دادم
ا.ت: جانم مامانی
م ا.ت: ا.ت دخترم خوبی چون برادرت نیست خیلی نگرانت میشم
ا.ت:نه مامانی من خوبم نگران من نباش
م ا.ت: خب خداروشکر مدرسه چطور بود
ا.ت: خوب بود مامان من دیگه باید برم
م ا.ت : باشه عزیزم فعلا
(بچه ها در اخرای پارت اسمات هم هست شاید وست ها شم باشه اگه دوست داریم اسمات بزارم ) با لایک. کامنت بگین
پایان پارت ۲
ا.ت: آخه من چیکار کردم که همه با من بدم(با داد و گریه)
یهو مامانم بهم زنگ زد زود اشکام پاک کردم جواب دادم
ا.ت: جانم مامانی
م ا.ت: ا.ت دخترم خوبی چون برادرت نیست خیلی نگرانت میشم
ا.ت:نه مامانی من خوبم نگران من نباش
م ا.ت: خب خداروشکر مدرسه چطور بود
ا.ت: خوب بود مامان من دیگه باید برم
م ا.ت : باشه عزیزم فعلا
(بچه ها در اخرای پارت اسمات هم هست شاید وست ها شم باشه اگه دوست داریم اسمات بزارم ) با لایک. کامنت بگین
پایان پارت ۲
۴.۵k
۰۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.