چقدر خیال می کرد

چقدر خیال می کرد
همه چیز درست می شود.. مـــادر
در وقتِ شرعیِ دلهره های شرجیِ سجاده اش.. زبان به دندان می گزید و مراعاتِ خدا می کرد،
مبادا حادثه ای دامن گیرِ جوانی ام شود..
مبادا آبِ خوش از گلوی شیطان پائین ببرم..
چقدر می ترسید.. از
خیالاتی که بَرَم می دارد.. مبادا
چکه کنم از دست های خدایی که مرا به او سپرده بود.. مادر مقصر نبود..
خدا هم سر از افکارِ ما در نیاورد..
یک جای آرزوهایمان هیچوقت با چهار قُلِ مادر جور در نیامد..
یک جای زندگی در دعاهای او نگنجید..
مادر تمام اشک هایش را به کار بست، چه فایده..
یک جای کارها هیچ وقت درست نشد.. ... تقصیر مادر نبود..
تقصیر هیچ کس نبود..
مقصر صراطی بود که هیچ گاه مستقیمِ آرزوهایمان نشد..
.
.
ما خدا را باید از بیراهه ها می شناختیم..

#حمیدرضا_هندی
دیدگاه ها (۳)

شخص ثروتمندبرای سـه نسـلآینده‌اش برنامه‌ریزی می‌کند،اما شخص ...

ای زلف یار ! اینهمه گردنکشی چرا آخر تو هم فتاده و ما هم فتاد...

چشم به راه پنج شنبه ای مانده ام ، کهاز خواب بیدارم کنی...تلف...

"بسم الله الرحمن الرحیم"#السلام_علیک_یا_سید_الشهدااربعین سرو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط