که یکدفعه کوک رو دیدم می خواست فرار کنه که کوک از پشت گرف

که یکدفعه کوک رو دیدم می خواست فرار کنه که کوک از پشت گرفتش و جنی با لبخند ضایعی وایستاد
+اهم اهم سلام
×سلام
+امم ببخشید
×اخذین بار باشه و بخاطر این تنبیه میشی صبح باید ساعت هشت بلند شی تا شب تمرین کنی
+باشه(فرار کرد)
×😂

صبح
+اومممم
@اخ دختر بلند شو دیگه
+ساعت چنده
@پنج دقیقه به هشت

+عین اینایی که جن دیدن بلند شد
@چیشد
+وایی بدبخت شدم برو بیرون بدو بدو
@باشه

ویو جنی
+ رفتم دستشویی و کارای لازمو کردم و یک دقیقه ای یه لباس پوشیدم و یه تینت زدم و رفتم پایین
+به موقع
×اومم افرین
+خب من برم تمرین

تق تق تق تق
+من میرم باز کنم
~اوکی
.....
(علامت این فرد ناشناس ✓)
؟سلام
-تو
؟اره انتظار داری بعد یه سال نیام
×بیا داخل
✓سلام
@#÷= تو
✓سلام بلد نیستین(بچه ها ایشون داداش تهیونگ کیم بوم یا کیم سانگ بوم که بهش میگن اس بی مخفف اول اسمش و اوشون ۲۰ سالشه حالا جریانش چیه که جین ازش و یونگی و جیمین ازش بدشون میاد )
÷رفت بالا توی اتاقش
#= رفتن سر بازی
~بیا داخل
✓باشه
+این کیه(اروم رو به نامی)
~بعدا میغهمی حالا بیا تمرین فردا مسابقه داریم باید بسنجیمت
+اوکی

ویو جنی
+رفتم تمرین کردم تا شب که دیگه خوابم میومد رفتم توی اتاق روی تخت دراز کشیدم که...
دیدگاه ها (۰)

که گوشیم زنگ خورد مامان و بابام بودن+یوبوسیو(الو)؟سلام دخترم...

که تهیونگو دیدم گفت-کجا میری+امم بیرون-می خوای برسونمت+امم م...

یکدفعه جیمین گفت÷لبت چرا رنگ نداره#خنگ هویجیه&خبر ندارن خودت...

شب براتون پارت میزارم دارم مینویسم حمایت یادتون نره

فیک : اما من عاشقتم! پارت ۲ ویو بنده بعد از شام جیمین و کوک ...

چرا من پارت ۲جونکوک: باشه الان میام چاگیاات؛ ممنونویو ات: رف...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط