که گوشیم زنگ خورد مامان و بابام بودن
که گوشیم زنگ خورد مامان و بابام بودن
+یوبوسیو(الو)
؟سلام دخترم
؟سلام دخترم
+سلام اوما سلام اپا
؟اوو چیشده
+خوابم میاد
؟خب می خواستیم فقط ببینیمت خداحافظ
+بای
؟گود بای
..قط کردن...
صبح
+صبح بلند شدم و رفتیم برای مسابقه اماده بشیم رفتم یه لباس خوشگل پوشیدم و ارایش کردمو رفتم اخه اونحا قراره که بهمون لباس بدن و اولین مسابقه منه از پله های پر پیچ رفتم پایین
+سلامم
#پوزخند لبخند طور
@واو خوشگل شدی
+نه بابا
~راستی بریم لباساتون رو اونجا گذاشتن
+بریم
÷فایتینگ
✓بریم
+امم اسمت چیه
✓اوو یادم رفت من کیم سانگ بوم هستم ملقب به اس بی و ۲۰ سالمه و برادر تهیونگم
+اووو تهیونگم برادر داره
-برید فضولی نکن
+اهم اهم بریم
ویو تهیونگ
-مسابقه اسونی بود رفتیم و برگشتیم پایگاه
-اهای تو
+من
-بله
+خب چیه
-سر راهمی بچه
+امم بیا برو
-رفت
×ته ته بیا
-اومدم
ویو تهکوم
-خب امرتون
×کوکی باهات صحبت دارم
-اوکی بگو
×میدونی چرا جنیو انتخاب کردم
-...
×اون دختر استثنا بود ...یعنی وقتی که بازیش رو دیدم فهمیدم که میتونه از منم بهتر باشه اون از بین4000 نفر انتخاب شد و علاقش به بازیش معلومه اون مثل بقیه دخترا نیست و اولین دختری بود که بین اون چهار هزار نفر بود همه مسخرش میکردن ولی اون هیچی نمیگفت بعد از اینکه برد رفت و به تک تکشون گفت اشکال نداره و مهربونیشو ثابت میکنه اون علاه ای که به کیم داررو میشه توی چشماش دید
-از من چی بر میاد
×هیچی فقط باهاش بهتر صحبت کن و تو کاپیتانشی و باید راهنماییش کنی توی بازی
-اومم بهش فکر میکنم
×زد روی شونش ممنون
ویو یک ماه بعد
+توی این یک ماه مسابقه زیاد رفتیم و همش من بهترین بازیکن بودم و راستش بازیکن خط میانی سخته ولی من میتونم و راستی احساس میکنم به تهیونگ حس دارم نمیدونم و امروز یه بازی تمرینی خیلی مهم دارم که با مین هو سوک هستش و باید ببرمش رفتم توی اتاقم و زنگ زدم به جیسو و از اونجایی که عین خواهرمه قرار گذاشتیم بریم بیرون تا همه چیو تعریف کنم رفتم و اماده شدم رفتم پایین که...
+یوبوسیو(الو)
؟سلام دخترم
؟سلام دخترم
+سلام اوما سلام اپا
؟اوو چیشده
+خوابم میاد
؟خب می خواستیم فقط ببینیمت خداحافظ
+بای
؟گود بای
..قط کردن...
صبح
+صبح بلند شدم و رفتیم برای مسابقه اماده بشیم رفتم یه لباس خوشگل پوشیدم و ارایش کردمو رفتم اخه اونحا قراره که بهمون لباس بدن و اولین مسابقه منه از پله های پر پیچ رفتم پایین
+سلامم
#پوزخند لبخند طور
@واو خوشگل شدی
+نه بابا
~راستی بریم لباساتون رو اونجا گذاشتن
+بریم
÷فایتینگ
✓بریم
+امم اسمت چیه
✓اوو یادم رفت من کیم سانگ بوم هستم ملقب به اس بی و ۲۰ سالمه و برادر تهیونگم
+اووو تهیونگم برادر داره
-برید فضولی نکن
+اهم اهم بریم
ویو تهیونگ
-مسابقه اسونی بود رفتیم و برگشتیم پایگاه
-اهای تو
+من
-بله
+خب چیه
-سر راهمی بچه
+امم بیا برو
-رفت
×ته ته بیا
-اومدم
ویو تهکوم
-خب امرتون
×کوکی باهات صحبت دارم
-اوکی بگو
×میدونی چرا جنیو انتخاب کردم
-...
×اون دختر استثنا بود ...یعنی وقتی که بازیش رو دیدم فهمیدم که میتونه از منم بهتر باشه اون از بین4000 نفر انتخاب شد و علاقش به بازیش معلومه اون مثل بقیه دخترا نیست و اولین دختری بود که بین اون چهار هزار نفر بود همه مسخرش میکردن ولی اون هیچی نمیگفت بعد از اینکه برد رفت و به تک تکشون گفت اشکال نداره و مهربونیشو ثابت میکنه اون علاه ای که به کیم داررو میشه توی چشماش دید
-از من چی بر میاد
×هیچی فقط باهاش بهتر صحبت کن و تو کاپیتانشی و باید راهنماییش کنی توی بازی
-اومم بهش فکر میکنم
×زد روی شونش ممنون
ویو یک ماه بعد
+توی این یک ماه مسابقه زیاد رفتیم و همش من بهترین بازیکن بودم و راستش بازیکن خط میانی سخته ولی من میتونم و راستی احساس میکنم به تهیونگ حس دارم نمیدونم و امروز یه بازی تمرینی خیلی مهم دارم که با مین هو سوک هستش و باید ببرمش رفتم توی اتاقم و زنگ زدم به جیسو و از اونجایی که عین خواهرمه قرار گذاشتیم بریم بیرون تا همه چیو تعریف کنم رفتم و اماده شدم رفتم پایین که...
- ۳.۰k
- ۰۹ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط